وای ریحان جان چقدر بامزه از استراتژی دخترت در مقابل بابا و مامانش گفتی ماشالاش باشه
نی نی جون چقدر خوب ۱۲تا دندون را گذروندی هر کدومش یه پروژست
آرامش جون بمب را خوب اومدی اصلا انگار ن انگار چند دقیقه قبل خونه مثل آینه برق افتاده همین ک رو برمیگردونی جلوتو تمیز کنی باز پشت سرت روز از نوست
البته تازگی پسرمون یادگرفته هرچی را برمیداره مثلا دوباره سرجاش بذاره و مثل اولش کنه خیلی بامزن این وروجکا
دیروز توی پارک یک آبروریزی کرد ک نگو هرچقدر تاب سوارمیشد با جیغ و گریه و زدن توسرش و تازه بینیش را فشار میداد ک ملت خندشون میگرفت دوباره بهش اجازه میدادن
کلا با زور از سرسره و تاب و کلا پارک جداش کردم و برگشتیم
تازه اونجا چنددقیقه ایی بیخیال وسایل بازی شد دیدم چشم دوخته ب یه دختر حدود ۲ساله ک چشم آبی و سفید و بور بود اونم همینطور داشت پسرم را نازی میکرد خلاصه پسرم کیس موردعلاقش را دیروز پیدا کرد
شب ب همسرم گفتم کلی از دست و پا داشتن پسرش ذوق کرد و خوشحال