معلمی شاید از بهترین شغلهای دنیا است. همه آدمها، سهم زیادی از آن چه هستند و بلدند را به معلمهایشان مدیونند. البته، همه خاطرههای خوب و بد از دوران تحصیل دارند، اما سهم معلمها را در آنچه الان هستند، نمیتوانند انکار کنند.
با این وجود، معلمها مثل همه انسانها، میتوانند رفتار شایسته یا برعکس ناشایست داشته باشند. مثل همه شغلهای دیگر، افرادی که وارد شغل معلمی میشوند، گذشتههای متنوعی دارند و اصلا مانند هم نیستند. البته انگیزههای متفاوتی هم دارند و هرکدام، داستان منحصربه فردی از زندگی خود دارد.
اغلب ما، پیشفرضمان این است که یک معلم، انسانی سالم، باوجدان، مهربان و درستکار است. در اغلب موارد همینطور هم هست. اما هیچ تضمینی برای آن وجود ندارد. شاید در جریان اخبار دستگیری عده زیادی از افراد در کشورهای مختلف دنیا که به نوعی در آزار و سواستفاده از کودکان سهیم بودهاند باشید. از اخبار وحشتناک این پروندهها، وجود تعداد زیادی معلم در بین دستگیرشدهها است. بنابراین، نمیتوان تنها به سابقه شغلی یا عنوان کسی اکتفا کرد.
اگر میخواهید فرزندتان را به صورت خصوصی و تنها به دست کسی بسپارید، باید خیالتان از بابت همه چیز راحت باشد. بهتر است انگیزههای مختلف معلمین را هم بدانید تا دید بازتری داشته باشید. برخی انگیزهها، خودشان گویای همه چیز هستند و اگر معلمی با چنین انگیزههایی دیدید، زیاد به او اعتماد نکنید. هرچند بسیاری از این انگیزهها در نگاه اول آشکار نمیشوند.
1-آنها که فقط دنبال پول هستند.....
برخی از افرادی که میخواهند معلم خصوصی فرزند شما باشند، شما را کیسه پول بزرگی میبینند که باید از آن سهمی داشت. متاسفانه هستند معلمینی که حتی به دروغ، والدین را راضی میکنند که فرزندشان نیاز به تدریس خصوصی دارد، برای این که بتوانند پولی به جیب بزنند. بله، شنیدنش، نوشتنش، خواندنش، همه جورهاش آدم را آزار میدهد. هیچکس انتظار ندارد معلمی چنین دیدی داشته باشد، اما حتی در اقلیت هم که باشند، باید حواستان را جمع کنید و واقعبین باشید. گوش به زنگ باشید و هر چه به شما گفتند را دربست قبول نکنید. خودتان هشیاری به خرج بدهید و اگر لازم شد نظر دیگری را هم جویا شوید. در این مورد به فرزندتان اعتماد کنید. او بهتر از هر کسی میداند اوضاع خودش چهطور است و به قول امروزیها، با خودشان چند- چند هستند.
2- آنها که چاره دیگری ندارند......
برخی هستند که از سر ناچاری سراغ تدریس خصوصی میروند، دانشجوهایی که مهارتی غیر از درس ندارند، افرادی که شغل خود را به هر دلیلی از دست دادهاند و با درسی که خواندهاند میخواهند کار کنند و ... این افراد شاید کفایتهای لازم را نداشته باشند و به دلیل نیازی که دارند، خیلی هم خسته و کلافه باشند. البته در عین حال ممکن است برای از دست ندادن کارشان، خیلی بیشتر هم تلاش کنند و مایه بگذارند. این زرنگی و تیزبینی شما است که طی چند جلسه کوتاه، بتوانید تشخیص بدهید که معلمی که به کار گرفتهاید و میدانید به کارش نیاز دارد، با انزجار و ناراحتی و مجبوری این کار را انجام میدهد، یا توان و انرژی خود را به بهترین نحو صرف آن کرده است. اگر حالت اول بود، در رد کردن او درنگ نکنید چون به فرزندتان آسیب میزند. اگر حالت دوم بود، برای این انتخاب به خودتان جایزه بدهید!
3- آنها که قصد سواستفاده از کودک یا خانوادهاش را دارند....
بدترین حالت وقتی است که به دلیلی، فردی قصد سواستفاده از شما یا فرزندتان را دارد. این سواستفاده همیشه مالی نیست، میتواند آزار، دزدی اطلاعات، تلاش برای نزدیکی به فردی از خانواده، یا هر چیز دیگری باشد، به خصوص اگر جلسات در خانه شما برگزار شود.
اگر دیدید فردی بیش از حد برای معلمی چربزبان به نظر میرسد، اگر بیش از اندازه با معیارهای شما جور درمی آید، اگر حرفهای خودش را در راستای نظر شما تغییر می دهد و مثلا دائم میگوید که نظرش همان نظر شما است، اگر از خودش روش تدریسی ندارد و فقط منتظر میماند شما حرف در دهانش بگذارید تا همان را با آبوتاب بیشتری تحویلتان بدهد، حتما به او و تدریسش شک کنید. مخصوصا اگر از اول اعلام کردهاید که مکان تدریس قرار است در منزل خودتان باشد، در این مورد بسیار محتاط باشید. سابقه فردی که برای تدریس نزدتان میآید را بخواهید و در مورد صحت آنچه میگوید حتما تحقیق کنید. به هر حال قرار است عزیزترین فرد زندگیتان را به دستش بسپارید و او را وارد حریم امن و خصوصی خانواده کنید. پس ارزش وقت و انرژی که میگذارید را حتما دارد.
تعداد زیادی؟؟؟؟!!!! این آمار با استناد به کدوم سندیه؟
۹۰%معلما بخاطر پول وبیکاری سراغ معلمی وتدریس میان.حداقل تو جامعه ی الان.هیچ کس حاضرنیست رایگان مغزش رو با بچه ی یکی دیگه خراب کنه
عاااالی
هیچ کدوم از این مطالبی که گفتین رو قبول ندارم
👎👎👎