2777
2789
عنوان

مینویسم که یادم بمونه

| مشاهده متن کامل بحث + 7102 بازدید | 62 پست
خودتو محتاج ب خانواده ات نشون نده، رهاشون کن اصن زنگشون نزن وبرات مهم نباشن، تامیتونی ازشون فاصله بگ ...

اره سه ماه قطع رابطه ایم اونا که نمیپرسن میان یانه ولی از من میپرسن نمیری شهرستان بهونه میارم به شوهرم گفتم این سری تعطیلات شد الکی بگیم من رفتم شهرستان

اره سه ماه قطع رابطه ایم اونا که نمیپرسن میان یانه ولی از من میپرسن نمیری شهرستان بهونه میارم به شوه ...


اصن بگو چون راضی ب وصلت نبودن همسرت نمیاد اونجا وب همین خاطر خودتم کمتر میری چون همسرت همرات نیس

این همه سال منتظربودیم روزهای خوب از راه برسن'غافل ازاینکه روزهای خوب داشتن میرفتن😐💁

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



ازاونجایی ک توی یه تاپیکت گفتی پدرت اندکی وجدان داره، گاهی بعد مدتی زنگ بزن فقط ب همراه پدرت وسلام و ...

اره احساساتی تر یکمم وجدان داره ولی خب فایده نداره چون از مامانم به شدت میترسه و پیش اون کلا رنگش عوض میشه اونسری خیلی باهاش حرف زدم حق داد بهم ولی پیش مامانم کلا ازین روبه اون رو شد بهشم زنگبزنم زیاد میترسم دعواشون شه مامانم اذیتش کنه فقط با ترس و لرز با خواهرم حرف میزنم 

اصن بگو چون راضی ب وصلت نبودن همسرت نمیاد اونجا وب همین خاطر خودتم کمتر میری چون همسرت همرات نیس

اره همین میگم ولی این سری واسه اولین بار نزدیک ۵ ماه نرفتم براشون تعجب شده منم کمر درد بهونه کردم که نمیتونم بخاطر اون تو اتوبوس بشینم

من با بدبختی رفتم خونم یه سال خونه پدرشوهرم زندگی کردم اخرم با شوهرم دوتایی رفتیم خونمون تمیز کردیم ...

دخترتومنی یامن توام لعنت به خونواده بی احساس بدبختی من حتی به شوهرمم نمیتونم بگم توخودم میریزم حس دورانداخته شدن دارم 

قربونت برم چقدرتو😔😞😭 منی، من تنها وبیکس ک هیچ حمایتی نداره و داره ابروش میره خانواده ای ک بدترین بلاهاروسرم اوردن ازت میخوام اگر شوهرت خوبه بچسبی بهش گرچه من شوهرمم یسری صفات اخلاقیش اذیتم میکنه  ولی باز چسبیدم ب زندگیم چون میدونم پشت وپناهی ندارم من سن پایین بخاطرفرار ازشون ازدواج کردم زندگیم نابودشد اونموقع  هم پشتمو خالی کردن بهم سرنمیزدن اونم ازجهازی هی خدا دلم خون الانم ازدواج دومم بازهمونطور من ک قیدشون میزنم 

الهی بمیرم کامل درکت میکنم تو سه سال پیش منی بهت میگم سختیات دووم نمیاره ببین قدم اول اینه خونه بگیرین برین سرزندگیت من تازه بعد سه سال موفق شدم خانواده وشوهرم اشتی بدم تازه موفق شدم یکم ثبات پیداکنه

2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792