ماجرای من و خواهر شوهرم

اگر اومدن یا شوهرت دعوت کرد احترام بزار ولی سر سنگین با اون خواهر بزرگه 

دقیقا اگه میگفتی تازه ازدواج کرد بهتره تا اینکه میگفتی مطلقس گلم

وای تا میتونی ازشون دوری کن برنامه بچینین برید سفر جایی 

اینا هرچی بهشون رو بدی بدتر میکنن اینقدر سمج میشن تا زندگیتون رو خراب کنن

رابطتت رو با شوهرت تقویت کن باهاش بدرفتاری مکن

دغ دلیتو سر شوهرت نریزی یوقت

با احترام اما بسیار سرسنگین

تو بزن ب در مظلوم نمایی

برای اشتی اصلاااااا پیشقدم نشو

ولی شوهرتم ب قهر تشویق نکن

اگر دیدی خیلی شوهرت داره اصرار ب اشتی میکنه

با هزااار ناز و نوز و منت ک من فقط عزیزم دارم بخاطر تو اشتی میکنم برو باهاشون روبرو شو

ولی اصلاااا گرم نگیر باهاشون. سر سنگین و متین یکجا بشین هرچیم گفتن کوتاه جواب بده سعی کن جلوی شوهرت باهاشون دعوا نگیری 

بعد ک اومدین خونتون و تنها شدین با یک ناراحتی بگو میدونم عزیزم خواهرته دوسش داری زنه خوبیه هااااا ولی دیدی چی گفت مثلا بهم

یا مامانت خیلی خوبه من چون تورو ب دنیا اوردن خیلی دوسشون دارم ولی دیدی چی گفتن بهم چقد ناراحت شدم چقد دلم شکست

خواستی ازشون بدی بگی اول یک جمله خوب بگو بعد خیلی ریز و با ناراحتی و صدای اروم بدشونو

بگو به مرور خود شوهرت بری و متنفر و دور میشه از خانوادش

بهشون احترام بذار و سررررد برخورد کن ولییی احتراممم بذار اتو دستشون نده 

اگرم بد حرف زد تو جواب نده بزار شوهرت ببینه چقدر بیشعور هستن کم کم تزشون فاصله میگیره

برات کامل توووضیح دادم

با منت زیاد ولی مودبانه و با روی خوش ب شوهرت بگو خودت میدونی خواهرت چطوریه و حق با کیه و چقد اذیتم میکنن ولی چون تو رو دوست دارم و بخاطر تو میام هیچی نمیگم ولی عزیزم امشب لطفااااا رو رفتار خانوات دقیق شو ببین چطوری با من رفتار میکنن

وقتیم ک باهاشون روبرو شدی هرچی گفتن نیش زدن جلو شوهرت یک لبخند ملیح بزن وقتی دیدی شوهرت نیست و حواسشم نیس یک تیکه بنداز به خواهرشوهرت

بهشون احترام نزار اصلا یک سلام احوال پرسی خشششک محض مهمان نوازی

خیلی سرسنگین باش

شوهرتم اخر شب گفت چرا سر سنگین بودی

بگو عزیزم من همه تلاشمو کردم ک خوب باشم

شما از من بی احترامی دیدی؟

حرف بدی زدم؟ نه تا جایی ک توان داشتم پذیرایی کردم