2777
2789
عنوان

رقابت جاریم توی تولد همسرامون😐😐😐الان کیک فروشه زنگ زد😅😅

| مشاهده متن کامل بحث + 4580 بازدید | 163 پست
خب پس بیخیالش شو معلومه مشکل داره کلا  اصلا  اینکاراشو ندید بگیر  بعد بنظرم تولد رو ...

نمیدونم هم خوبه😊ولی بلاگرفته گذاشت فرداش رفت کپ لباسه رو گرفت...

تازه قراره تو یه ساختمون زندگی کنیم 🙄

بچه‌ها، باورم نمی‌شه!!!!

دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳 

از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباس‌های خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!

بچه ها شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

شوهر منم با داداشش دوقلوهستن

و من هم😃

شلوارپلنگی🐅 اراذل و گنگسترِ شهر آمل و حومه🤣🥸🍻خب لامصب من اگ پروفمو عوض کنم ک اینجا دیگ کسی منو نمیشناسه ک🤣😒🤌🏽 والا بخدا...اصاب نداشته ی منو نداشته تر میکنن با این کاراشون                     وَ بنازم کاربری را که همه او را با پروفایلش میشناسند:)

اسی شوهرت چنسالشه شوهراتون دو قلو شما اینقد اختلاف سنی😐

بیچاره اهویی که صید پنجه شیری است بیچاره تر شیری که صید چشم اهوییست  شعز دوس دارم لطفا تو تاپیکای شعر منم صدابزنین✌🤍 چند نفر از کاربری استفاده میکنن پس اگه تاپیکا در تضاد بود متعجب نشین❤

خدایا صدهزار مرتبه شکرت که جاری ندارم🙁🙁

سکانس اول: یه خانم باردار همراه با خواهرش میان تو اتاق سونو، از اولش که میان قبل از اینکه کار شروع بشه دوتاشون هق هق گریه میکنن، وقتی سونوی انتی رو انجام میدم میبینم نرماله و میپرسم چرا گریه میکردید میفهمم، شوهر بیمار اونقدر استرس برای پسر بودن جنین به زنش وارد کرده که مادر و خواهرش از استرس اینجوری به گریه افتاده بودن...سکانس دوم: خانم حدودا سی و چند ساله ای مادر مسنش رو به تنهایی از روی ویلچر روی تخت سونو میذاره، صبر و متانتش در برخورد با مادر پیرش واقعا توجه آدم رو جلب میکنه، چکاپ قبل از سیتی آنژیو و احتمالا جراحی قلب بعدش هست، نکته عجیب اینکه همون خانم رو چند ساعت بعد همراه آقای مسنی میبینم، صبورانه اون رو هم از روی ویلچر بلند میکنه، بخاطر تکرر ادرار پیرمرد رو آورده، بهش میگم شما چند ساعت پیش نیومده بودید؟ میگه چرا مادرم رو آورده بودم ولی تنهایی نمیتونستم ویلچر پدر و مادر رو همزمان بیارم، مادر رو گذاشتم خونه و پدر رو آوردم. من متعجب میمونم، انسانها چه ظرفیت عجیبی در صبر، کمال وفضیلت دارن، و لقب اشرف مخلوقات چقدر شایسته بعضی ادمهاست، ناخودآگاه یاد اون اقایی میفتم که اصرار داشت بچه اش حتما پسر باشه، اصلا تصوری از اینکه دخترش میتونه چنین انسان پراز فضیلت و کاملی باشه، داره؟
خو عزیزم ازقبل هماهنگ کرده بودیم بعد یهوهمون شب گفت من نمیام.بدکردم ۶۰نفرادمو خودم تدارک دیدم 

منک فکر میکنم میخواسی خود نمایی کنی😬 واجب نیس اینقد جشن بزرگو بریز بپاش کوچیک ک نیسن

خانمها تبریک به خودم .من هنوز جاری ندارم وای چقدر سخته .من اعصاب ندارم حرف ندارم شوهر من دوقلو بود من عمرن تولد بزرگ می گرفتم اسی جون نمیشه هیچ کس رو دعوت نکنی خرجتم بمونه جیبت یه تولد کوچک فقط تو وشوهرت وبچت خیلی هم عالی

خدایا چرا هر چی صدات میکنم صدام بهت نمیرسه باهام قهری من که جز تو کسی رو ندارم اگه تو دستم رو نگیری توبهم توجه نکنی من به کجا پناه ببرم خدایا بیشتر از توانم امتحانم میکنی دیگه طاقتم تموم شده نمیکشم مگه نمیگن خدا یه دری رو ببنده در دیگه ای رو باز میکنه چرا همه درات به روم بسته است خدا جز تو پناهی ندارم پناهم باش دستم رو بگیر منو محکم تو بغلت بگیر خدایااااااااااااااآااااااااااااااااااااااااااااااا.😪😪😪😭😭😭😭😭😭😭 
عه .همسانن؟

آره

شما چطور؟

بچه دارید؟

شلوارپلنگی🐅 اراذل و گنگسترِ شهر آمل و حومه🤣🥸🍻خب لامصب من اگ پروفمو عوض کنم ک اینجا دیگ کسی منو نمیشناسه ک🤣😒🤌🏽 والا بخدا...اصاب نداشته ی منو نداشته تر میکنن با این کاراشون                     وَ بنازم کاربری را که همه او را با پروفایلش میشناسند:)
2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز