آره میفهمم تازه داداش من طفلک دوسال هم با مرگ دست و پنجه نرم میکرد خودش میدونست که امیدی نیست بمیرم واسه مظلومیتش یادم میاد از حال و روزش جیگرم آتیش میگیره ده ماه قبل از فوت داداشم بابام دق کرد و مرد همش میگفت خدایا منو بکش داغ بچمو نبینم منو ببخش مثلا اومدیم تو رو آروم کنیم الهام جون مواظب مامانت باش بیشترین ضربه رو اون دیده غمش خیلی بزرگه مامان من بعد سه سال هر پنج شنبه فکر میکنی تازه پسرش از دست داده .
ثنا و ثمین عشق مامان و بابان