اره هداناجان دعام کن بشم اروم شم
درعوض دل خودمون شکستس همش
منم اینجوریم هنوزم دوست ندارم هیچ نوزادی یا خانم بارداری رو ببینم..این احساس خیلی طبیعیه..و تحملش سخته..من که این همه دارم سعی میکنم به خودم کمک کنم باز امروز با مادر همسرم حرف زدم مثل ابر بهار اشک میریختم و یاد بچم میوفتم که الان اگه بود چند ماهش بود و ... چهره اش چه شکلی بود!!شبیه خودم بود یا همسرم.. کلی سوالات این مدلی که مث خوره روح و جسمم رو میخوره ولی باید بپذیرم که همه چی تموم شده😢
دوستان برا یه پسر کوچلو بخاطر دل مادرش دعا کنید تورخدا
الی جان چرا رفتی کورتاژ منم شرایطم مثل تو بود بقایا داشتم امپولم داد نیفتاد بعد بهم قرص ال دی داد یه دوره خوردم بهد قط شدن پریود شدم رفتم سونو دادم بقایا دفع شده بود تازه گفت اگه نشه دوباره ال دی ادامه بدم ماه بعد پریودی میافته
ممنونم مری جان خداکنه وگرنه بی دخترم میمیرم نمیدونم چراتاحالازنده ام چه سگ جونیم
یکی ازفامیلامون ۱۸سال بچه دارنشده من عروسی خواهرش نرفتم بهونه اوردم نه که منوببینه دلش بسوزه خودش نداره انوقت منکه اینقدرهوای بنده های خداروداشتم اون چرانداشت منوسوزوند
