مادرهایی که بچه از دست دادین والان دوباره یا اقدامین یا باردارین و یا هم دوباره مامان شدین بیان با

چقدر طول میکشه تا به حالت خنثی در بیاییم؟😭 دلم برای یه لحظه بغل کردنش، بوسیدنش، بوییدنش، دلم برای خوردنش تنگ شده😭 بچم دقیقا همون شکلی بود که دوست داشتم 😭 تیکر بارداریمو ببین. من هنوزم وقت داشتم باهاش خوش باشم😭 با خدا قهرم برای همیشه چون داغی رو دلم گذاشت که حتی خودش نمیتونه درستش کنه😭 بچم با اسم من به خاک رفت😭 من خودمو خاک کردم ولی هنوز نفس میکشم😭

آخ عزیزم 😭😭😭 یعنی تو سرنوشت ما مادری نیست؟؟😭😭😭

مغزم توان فک کردن بهشو نداره

ینی مغزم در این باره نمیتونه فک کنه

منم چند ماهه بچم رو تو ۳۳ هفته از دست دادم اوایلش واقعا سخته و غیر قابل باور.ولی خدا خودش کمک میکنه شما هم ارتباطت رو با خدا قطع نکن امیدت به خدا باشه انشالله بزودی زود خدا خودش برات جبران میکنه‌.یادت نره شما اولین نفر نیستی که این اتفاق براش افتاده.خیلیا‌ تو همین سایت این اتفاق براشون افتاده‌ و بعدا با اومدن ی بچه دیگه اون روزا فراموششون شده‌.

هیچ تاریخ دقیقی نداره، برای هر آدمی فرق میکنه

به قول دوستمون بعضیا با اومدن بچه دیگه تونستن فراموش کنن، من که الان دخترم ۲ ساله شده ولی یک دم هم پسرم از یادم نرفته، واسه من هر بچه ام داستانش فرق میکنه، نمیدونم

خوب میفهممت، باید خودت راحتو پیدا کنی اما عجله نکن

یک مدتی حسابی گریه هاتو بیقراریاتو بکن نزار تو دلت بمونه، من بخاطر همسرم و خانواده ام و البته مدل شخصیتم که دلم نمیخواد کسی غممو ببینه، شاید کم به خودم اجازه بروز دادم تا کسی غصه نخوره، اما الان میفهمم درد کی بدتر از من بود؟ اصلا اونجا وقتی نبود بخوام مراعات کنم

تو مثل من نکن، شاید زودتر بتونی خودتو دوباره پیدا کنی

عزیزم بمیرم واسه دلهای مهربونتون😭 شما دوباره باردار شدین؟

من با مامانم به مشکل خوردم😭 اصلا مراعات منو نمیکنه😭 وقتی دلتنگی میکنم دعوام میکنه میگه حق نداری جلوی شوهرت بی تابی کنی😭مدام اصرار داره شوهرمو بفرسته از خونه بیرون که از من دور باشه و حال و هواش عوض بشه در حالیکه من فقط کنار شوهرم دلم اروم میگیره😭 شوهرم توی این قضیه تا الان خیلی هوامو داشته. میدونم اونم روزای سختی داره و فقط بخاطر من داره حفظ ظاهر میکنه اما وقتایی که دلم آتیش میگیره نمیتونم مراعات کنم و گریه نکنم. حتی مادرشوهرم خیلی بیشتر از مادرم منو درک میکنه و بهم حق میده عزاداری کنم اما مامانم نه😭 مامانم حتی اگه یه ذره تو خودم باشم فوری جبهه میگیره و یه جوری برخورد میکنه که مجبور بشم کلی ازش عذرخواهی کنم وگرنه پس من چون دختر بدی براش هستم حقمه بدتر از این سرم بیاد😭😭😭 به بهانه نگهداری از من بخاطر زخمهای زایمانم مونده خونمون اما بجای اینکه تا هست کمک کنه حالم بهتر بشه داره فقط داغونم میکنه. دیگه مادرشوهرم میگه اشکالی نداره یه کم تحملش کن که با دلشکستگی از خونتون نره

من سزارین بودم دکترا تا ۶ ماه گفتن صبر کنم‌ برای بارداری مجدد البته من از ماه پنجم‌ اقدام کردم‌ و این ۲ ماهه که باردار نشدم.من ۲ تا سقط هم قبل مرده زایی داشتم.

شما با مادرتون صحبت کنبد و بگین که گریه کنید براتون بهتره تا اینکه بخوایین تمام غمتون رو پنهان کنید و تو خودتون بریزین‌.بنظرمن آدم با گریه سبک میشه‌.البته خودتون‌ باید به خودتون کمک‌ کنید و آهنگای شاد گوش کنید سفر برین‌ مهمونی برین‌.تا ی مدت غم و گریه طبیعیه‌ من‌ اوایل فقط دوست داشتم تنها باشم و گریه کنم و واقعا سبک میشدم‌.ولی بعد ۲ ماه ۲بار رفتم سفر و تو روحیه ام خیلی تاثیر داشت.الان‌ وقتی میخوام برم به اون قضیه فکر کنم‌ اصلا به خودم این اجازه رو نمیدم و سریع ی جوری خودمو سرگرم میکنم‌ چون واقعا فکر به گذشته بدتر خودمو‌ داغون میکنه.

تو این مورد اول و اخر هوای خودتو داشته باش، متاسفانه بازم الویت میشن مردها

اون پدره تو مادر

درد برای شما میمونه و بقیه خیلی زود فراموش میکنن

به نظرم جدی باش و بگو تنهاتون بزارن تا خودتون کم کم راهتونو پیدا کنین

یا با همسرت صحبت کن برنامه سفر سبک حتی دو روزه بچینه که از فضا دور بشین و باهم تنها باشین

منم همین بود.جرات گریه کردن نداشتم چون همه میگفتن وای ناشکریه.منم میگفتم خب اولیش که نبود.راست میگن حتما.ناشکریه میشه

مرگ پسرمو باور نکردم.توذهنم تصورش میکردم.سه ماه گذشت داغون تر از روز اول بودم.دلم مبخاست بمیرم ولی نمیمردم.تپش قلب گرفته بودم.یه روز هیچکی نبود بلند گریه کردم

الان هر موقع بخام اشکام میاد.

منم میخوام خیلی زود اقدام کنم حتی اگه خودخواهی به حساب بیاد. هرچند که میدونم هیچکس نمی تونه جای پسرمو برام بگیره😞

کاش مامانم کمی عقل داشت😭 احساس میکنم کلا عقلشو از دست داده😭 دو ماه پیش یکی از خواهرام زایمان کرده و یه پسر داره. مامانم وسط گریه های من میگه عکس پسرتو واسه اون خواهرت نفرست چون بچت از مال اون خوشکلتره غصه میخوره!!! یا میگه چرا وزن بچه تو با وجود اینکه هفته 35 بودی سه کیلو شده ولی وزن بچه خواهرت کم بود!!! میگم مامان خدا رو شکر کن که اون پسرشو سلامت بغل گرفته دعوام میکنه که برای خواهرت حسودی نکن😭 نمیدونم در کل مامانم با رفتارش باعث شده از دست اون بیشتر گریه کنم تا از غم بچم

خیلی سخته که انتظار دارن از دنیا شاکی نشیم😞

یه عمر واسه محسن شش ماهه حضرت زهرا اشک ریختم و حتی توی بارداری بچمو سپردم به فاطمه زهرا و پسرم روز مادر به دنیا اومد و حضرت زهرا هیچ کمکی بهمون نکرد. الان چجوری بشینم خدا رو شکر کنم؟ دیگه خدا چی قراره بهم بده جای بچم؟ حتی بچه بعدی جای خودشو داره و داغ پسرمو جبران نمیکنه😭

بمیرم برای دلت😭.

چی بگم.بگم حکمته

بگم بدشانسیم

چی بگم.خدا نمیخاد

اونم مردم بگن خدا رو شکر کن بچه مریض دنیانیوردی

خب لعنتی 

منی که دعام اینه خدا بهم بچه سالم بده

چطور دلت میاد اینو بگی

چطور ازذهنش میگذره با این کلمه منو اروم کنی