دقیقا همینه
من بچم دوازده روز ان ای سیو بود با اینکه بعد عمل حالش خوب نبود من حتی یک صدم ثانیه فکر نبودش به سرم خطور هم نکرد
مگه میشه ادم به نبود بچه اش فکر کنه حتی تو اون شرایط
من خودم شخصا تمام تفکرات و هر چی که فکر میکردم درسته رو کلا ریختم دور
میدونی خیلی تلخه اما اون چیزی که آدم رو میسازه امید نیست، نا امیدیه
من تا اون لحظه ای که امید داشتم خدا کاری کنه خیلی حالم بدتر بود، یا حتی اون اولا فکرهای عجیب، فکر میکردم الان زنگ میزنن میگن اشتباه شده چه میدونم عوض شده هرچی بعد مینشستم ساعتها دعا میکردم فقط زنده باشه حتی پیش من نباشه، بعد دیدم هی دل غافل، خودت گذاشتیش تو خاک... خدا هم هیچ کاری نکرد
ببخش حرفام تلخه میدونم فقط میخوام بهت بگم به خودت فرصت بده، انکار قسمتی از سوگه، خشم، افسردگی
چقدر سختی کشیدین، حیف حیف
کاش کاری ازم برمیومد
کاش کاش کاش...