ماری جان، خدا رو شکر که عمل با موفقیت تمام شد. چشم برهم بزنی، دردها و خستگی های بعد عمل رو هم پشت سر میذاری و دوباره سلامتی ات رو به دست میاری، ان شااله.🙏🙏
ان شااله که نتایج آزمایشاتت خوب باشه و مشکلی نداشته باشی.🙏🙏
آخی درکت میکنم خودم دقیقا اوایل بارداریم همینجوری بودم بیحال و کسل اما سعی میکردم بزنم بیرون یا سرگرم کنم خودمو با کارای مربوط به خونه، نی نی یا .. خیلی سخت بود ولی کار سرم و گرم میکرد. خیلی خوبه که بخاطر نی نی خوشگمون حالتو خوب میکنی عزیزم تو درد کشیدی ولی معجزه هم دیدی، پس به کمک و راهنمائیت نیاز داریم مامان مهربون
من تنها دلخوشیم ایناس با اینکه هیچی توشون نیست
فقط اینجا دردمو میفهمن که یا نیستن همه یا هم ندید میکیرن
هی رفرش میکنم
کارم شده الکی تو اینیستا چرخ میزنم حوصله م سر میره میرم بیرون دوباره میبینم آخه پس چیکار کنم ؟
شب تاصبح کارم همینه الکی گوشی دستمه کاملا الکی
عکس سیو میکنم الکی همه کارام الکی
عزیزم ناراحت نشو قربونت برم، میفهمم چی میگی.
منم خیلی از کسایی که دوسشون داشتم چیزی گفتن که برخلاف تصور اونا منو ناراحت کرده از همین موردا، ولی گذاشتم به حساب محبتشون. چون جنس محبتش رو می شناسم. یا بقول خودشون ممکنه تو این شرایط حتی یه دلداری ساده یا یک کلمه بی معنی هم، دل منو بشکنه ولی خب بازم تو فکرمونن دیگه. چون این درد و فقط اونی که کشیده میدونه.
منم بیبی چکمو نگه داشتم هنوزم تصمیمم نگرفتم چون خیلی برام خاطره داشت.
من تولد همسرم فهمیدم، و کادو تولدش بی بی چک مثبت دادم خدایا چه خاطره های شیرینی تبدیل شد به درد.
نمیدونم منم، یه سری چیزا رو دور کردم، آروم شدم.
