ای بابا..بله همه اینایی که میگی درسته.مهرک از من چه انتظاری داری عزیزم؟؟من واقعا دارم رو خودم کار می کنم میخوام خودمو پیدا کنم چون این درد تموم نشدنیه و باید فقط کمرنگش کنم ...خب حرفات روی من تاثیر میزاره..من که خیلی واضح گفتم..ببخشید اصلا رفتارت و عکس العملت منطقی نیست و منم روی این حساب میزارم که این ماه منتظر بارداری بودی ولی نشده ناراحتی دوباره شکستی..به خدا من به جز دعا کردن کاری ازم برنمیاد
خیلی سخته من حاریم باهم بودیم بعد دوسع روز بچشو بعلش تو قنداق اورد خونم همون رنگ قنداق بچه من تپش قلب شدید گرفتم حالم بد شد خواهرشوهرمم هی میگه نگاش کن نگاش کن لبین چطور نفس میکشع وای خدا چطور تونست به من این حرفها را بزنه بعد گفت به نظرت شبیه کیه ومن هیچ کلمه از گلوم خارج نمیشد
حودش میدونست پسر من نتونست نفس بکشه روز اخر دووم نیاورد
وحرفهایی دیگه ای زد که دلم شکست
ماری جان، لطفا خودت رو ناراحت نکن. گاهی محبت بیش از حد تبدیل به توقع میشه.
تو فقط به خدای خودت جوابگو هستی.
مهرا دختر حساس و زود رنجی است ، اما حتما میدونه که تو هیچ وظیفه ایی نداری و هر کاری و حرفی میزنی فقط از احساس دل مهربونت است.
مهرا جان اینجا همه ناراحت اند وتوی دلشون غصه های سنگین دارند ولی سعی میکنند همدیگه رو درک کنند.
ببخشید که میگم اما ما حق نداریم با زنگ زدن بدون اجازه و رضایت، باعث سلب آرامش همدیگه بشیم. گاهی ادم ها حتی حوصله خودشون رو هم ندارند.
من وقتی بخوام به خواهر خودم یا هر کسی از اعضای خانواده زنگ بزنم، اول پیام میدم که ایا وقت و حوصله دارند و بعد تماس میگیرم
میشه خواهش کنم انقدر حرفای منو به نفع خودت تغییر نده وگرنه مدیون من میشی...من همیشه گفتم خودم از همه گناهکارترم و بدترم ..من نگفتم شیطانی..گفتم افکار خودکشی که به سمتت میاد شیطانه برو قرآن بخون آروم بشی خدا باهات حرف بزنه ..لطفا عصبانی هستی اصل حرفات روی انصاف و صداقت بزار..
هر چند من انقدر خونسرد هستم که با این حرفا تحریک نمیشم..فقط حالتو درک میکنم چون میدونم تو قلبت چی میگذره
