مادرهایی که بچه از دست دادین والان دوباره یا اقدامین یا باردارین و یا هم دوباره مامان شدین بیان با

ممنونم از دعای قشنگت عزیزم 

برای خدا هیچ کاری نداره که یه روزی دلتو یه جوری که خودت بهش فکرم نمیکنی شاد کنه

انشاالله خدا بهت آرامش بده ودلت رو روشن کنه در کنار سلامتی 

آره واقعا هم دلشکسته ایم من باعدد ۶۷ که سال تولدمه گذاشتم 

اااا شما همسن منی انشاالله خدا دلتو شادکنه  وبچه تو صحیح وسالم بغل بگیری این بار

انشالله عزیزم

نه عزیزم هیچوقت این حرفو نزن توهم مثل اون شکستو قبول نکن دوباره پاشو

نمیتونی خودت اقدام کنی؟جوری که شوهرت متوجه نشه،مثلا بگو قرص میخورم یا بگو آی یو دی گذاشتم.....خودتم جلوش بگو دیگه من بچه نمیخوام و هیچوقت بچه دار نمیشمو ازاین قبیل حرفا.....وقتی باردار شدی بهش بگو ببین خواست خدا بوده،مثلا تو ۴ ماه بهش بگو بارداری بگو خودمم نمیدونستم چون پریود میشدم و پریودامم نامنظم شده بود اصلا متوجه نشدم

نه این حرفو نزن عزیزم من از خدا میخوام که دوتا بچه بهت بده اونقدررررررر خوشگل باشن که هی چپ بری راست بیای براشون اسفند دود کنی

اون کاری که گفتمو بکن عزیزم و وقتی هم حامله شدی هر روز که صبح از خواب پا شدی آیه الکرسی بخون ،اصلا هروقت دیدی بیکاری بازم بخونش مطمئن باش ابنبار بیجواب نمیمونی نمیدونم چرا دلم برات روشنه احساس میکنم مامان میشی عزیزم

نه نمیشه خیلی زرنگه شوهرم 

هیچوقت با قرص یا کاندوم جلوگیری نداشتیم 

همیشه خودش طبیعی جلوگیری میکرده توی این مورد هم خیلی زرنگه مث بعضی مردا نیس  

تاریخ پریودام و حتی تخمک گذاریم رو میدونه . قشنگ میدونه من شونزده هفده پریودی تاریخ تخمک گذاریم هست بسکه توی این چند سال زندگی برام کیت خریده . نمیشه اصلا گولش زد 

حتی قبل بارداری اخریم خیلی سعی میکردم راضیش کنم زودتر اقدام کنیم اخه سه سال و نیم بین بارداری سوم و چهارم فاصله افتاد اصلا راضی نمیشد ، حتی الکی بهش گفتم دکترم گفته ذخیره تخمدانت کم شده داری یایسه میشی بازم اعتنا نکرد گفت نه الان زوده . بعد سه سال و نیم خواهش تمنا و حتی تهدید به طلاق راضی شد اقدام کنیم برای بار آخر 

دیشب فهمیده دارم نی نی سایت پست میذارم میگه تو هنوز دست بردار نیس ول کن دیگه قضیه بچه رو چرا توی این سایت ها میری . 

مرسی عزیز دلم دیگه برام داشتن بچه یک آرزوی محال و دست نیافتنی شده . 

یک پیرزن همسایه داریم نود سالش هست شوهرش فوت شده چند سالی بچه دار هم نشدن اصلا . همیشه میاد دم در خونه اش ساعت ها بیرون وا می ایسته شاید کسی رد بشه توی کوچه باهاش حرف بزنه . هر وقت منو میبینه کلی گریه میکنه میگه تنهام زندگی رو دوست ندارم زندگی برای من خیلی طولانی شده . خلاصه همیشه از تنهایی میناله . به شوهرم میگم این پیرزن همسایه آینده من هست که بچه ای نداره 

در عوض یک پیرزن همسایه دیگه داریم ۹۴ سالش هست  که اونم شوهرش فوت شده یک پسر داره که شاید ۶۰ سالش باشه خیلی به مادرش میرسه هر روز بعد سرکارش مستقیم اول میاد به مادرش سر میزنه بعد میره خونه اش پیش زن و بچه هاش . هر شنبه میاد فقط کارهای مادرش رو میکنه چمن هاش رو میزنه خریدش رو انجام میده . یکشنبه ها هم که میاد دنبال مادرش میبرش خونه خودش که نهار رو با هم کنار خانواده اش همه بخورن . پیرزن همسایه میگه من خیلی خوشبختم که پسر به این خوبی دارم . خلاصه این پیرزن همسایه برعکس اون یکی همیشه شاد هست چون یک پسر داره که بهش میرسه دو تا نوه هم داره که دخترن و خیلی بهش سر میزنن و به مادربزرگشون میرسن . خلاصه همین یک پسری که داره کلی زندگیش رو تغییر داده . اگه بچه ای نداشت این پیرزن همسایه قطعا مث اون یکی می‌شد تنها و افسرده و همیشه در حال گریه کردن بود . ولی خدا رو شکر که خیلی شاده . واقعا بچه زندگی آدم رو چه توی جونی چه پیری تغییر میده . 

انشالله خدا بزودی بهت یک دختر ناز و ملوس میده 

وای منم از وقتی بارداری آخرم فهمیدم دختر دارم بدجور عاشق دخترا شدم 

توی کوچه همش چشمم دنبال دختر بچه هاس 

چشام پر اشک میشه وقتی میبینمشون 

اینجا خیلی مادرها بچه میارن پشت سر هم . میبینی یکی توی کالسکه اس هنوز یکی دستش هست یا توی شکمش . یا دو تا بچه توی کالسکه دو طبقه با فاصله سنی خیلی کم هستن . خلاصه همش کارشون زاییدن هست . وقتی اونا رو میبینم خیلی دلم میگیره میگم آیا خدای اونا خدای من هم هست ؟ پس چرا برای اونا اونقدر مهربونه و برای من نیس 

حتی به این فکر می‌کنم حداقل برم اهدای تخمک کنم 

حالا که خودم نمیتونم مادر بشم 

شاید کسی بتونه با تخمک های من به آرزوش برسه 

الهام جان، تو قلب خیلی مهربونی داری،  ان شااله  که زودی خبر بارداری سالم و بعدش زایمان سلامت رو به ما خبر بدی🌹🌹

دعا کن که بتونم مادر بشم و صاحب فرزندانی سالم بشم🙏🙏

😢😢😢آخی پریناز جان قربون اون فرشته ات بشم که با فرشته کوچولوی من تو یه روز پر کشیدن و رفتن😔