ماندانا بهت صبرتو تبریک میگمممممم....
تا حالا از ته دل برای کسی تو محیط مجازی گریه نکرده بودم ... حرفای قشنگت و صبر و تحملت بهم امید داد .... اینقدر قشنگ بود که بازم میخام تکرار کنم:
مامان سپند
پست ها: 4,854 | عضویت: 1/3/1387
1390/2/24 5:38 ب.ظ
سپندمون خوب شد...
خوب خوب...
اینقدر خوب که خدای مهربون گفت حالا که اینقدر خوب شدی برگرد پیش خودم...
سه سال تمام یه تیکه از بهشت رو به ما داده بود و مزه اش رو به ما چشونده بود و بعد که دید سیراب سیراب شدیم دوباره برش گردوند پیش خودش...
من و همسرم با وجود این فرشته ی آسمونی که خدای بزرگ بهمون عطا کرده بود معنای پدر مادر بودن و انسان بودن رو درک کردیم...
فهمیدیم هنوز هم آدمهای خوب زیادی دور و برمون هستن...
آدمهایی که حتی یه بار هم ما و کوچولومون رو ندیدن اما با تمام وجودشون برامون دعا میکنن و از خدای بزرگ برای آرامشمون بهترین ها رو آرزو میکنند...
فهمیدیم عشق یعنی چی...
تسلیم یعنی چی...
توکل یعنی چی...
و معنای صبر یعنی چی...
فهمیدیم اینکه میگن بچه ها امانتهایی هستن که خدا بهمون دادن یعنی چی...
و فهمیدیم وقتی به خدا توکل میکنی و دوستای خوبی دور و برت هستند چقدر تحمل کردن این مشکلات برامون راحت تره...
دوستای نازنینم نمی دونم چطوری ازتون تشکر کنم.
چه در دوران بیماری سپند که همیشه دعاهای خیرتون همراهمون بود و چه در این دوران سخت که هنوزهم دارین با پیام ها تماس ها و محبت هاتون ما رو شرمنده ی خودتون میکنین...
از همتون ممنونم ... ممنونم برای این همه عشق و امید و محبت و دعای خیر که نثار من و همسر و فرشته ی کوچولومون کردین و میکنین...
اثر همین دعاهای شما هم هست که من و همسرم اینقدر آرومیم و خدای مهربون رو شکر میکنیم....
باور کنین نه شوکه هستیم و نه بهت زده...
وقتی برای آخرین بار فرشته ی قشنگم رو دیدم و باهاش خداحافظی کردم فقط صورت گلش رو که مثل همیشه بوی گل میداد بوسیدم و توی گوشش آروم گفتم:
مامانی مواظب خودت باش...
سپردمت به خدای مهربون که میدونم حسابی حواسش بهت هست و خیالم راحته...
و بعد هم سرمو بلند کردم و گفتم خدایا شکرت...
شکرت...
شکرت...
و بازهم شکرت...
برات آرزوی شادی میکنم و امیدوارم خدا کودک خوب و سالم و صالحی جایگزین گلت بکنه ...
آمین
اگر زن دیگری مرد شما را دزدید، هیچ انتقامی بهتر از آن نیست که بگذارید نگهش دارد!"مردان واقعی دزدیده نمیشوند"[smiley]s/sm_17.gif[/smiley]