2777
2789
عنوان

*برنامه و راهکاربرای مدیریت کارهای خونه *

| مشاهده متن کامل بحث + 2043403 بازدید | 88177 پست

سلام به همگی 

امروز صبح زودتر بیدار شدم رفتم برای کار اداری متاسفانه نشد کلا دپرس شدم 

دیگه اومدم خونه ناهار گزاشتم ، سرویس شستم ، رفتم باشگاه و اومدم دوش گرفتم  ، رفتم مشاوره ،اومدم خونه و  برق ها رفت سه ساعت با بچه ها تو حیاط تاریک  بودیم ( همه ی کارهام موند) ، الان دیگه برق اومدلباس  های شسته شده رو جمع کردم گزاشتم تو کمد ها ، شام سبک گزاشتم و خونه رو جمع وجور کردم و بعد هم روتین پوستیم و انجام بدم ❤️

ارزش خودت رو بدون ، مالیات هم بهش اضافه کن 🦋
عالیه گزارش های شمارو دوست دارم ارامش خاصی هست تو زندگیتون همه جنبه های زندگی رو در نظر میگیرین

ممنونم عزیز

نظر لطف شماست

گاهی احساس میکنم با زیاد نوشتن هام حوصله دوستام سر میره😆🫢

بچه‌ها، باورم نمی‌شه!!!!

دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳 

از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباس‌های خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!

بچه ها شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

سلام سوگل جونم😍شما خوبین؟کم پیدایین منتظر پست های پر انرژی و قشنگت هستم❤️

سلام عزیزدلم ♥️🥰😘

فدای مهربونیت ♥️🥰😘

نظر لطف شماست 

یه کم خلوت بشم میام ان شاء الله 

ولی خاموش هستم و میخونمتون ♥️

سلام سوگل جان من خوبم خدا رو شکر. شما خوبین؟ ⁦❤️⁩چه خوب شد که پیام دادین. نبودنتون احساس میشد.‌ اگه ...

سلام رها جانم 

خوبی 

دوقلوها چطورند 

چالش کنترل زبان چه خبر 🫢🫢🫢

شما لطف داری مهربونم ♥️😘🥰

باید بیام حتما و دوباره به چالش ها بپیوندم 🤣🤣

بد اخلاق شدم جدیدا 🤔🤔🤔

خیلی باید روی خودم کار کنم 😑😑

همیشه خاموش می خونمتون 🥰😘♥️

سلام شبتون بخیر دوستان

امروز۱۰/۵بیدارشدم چون صب زودهمسروراهی میکنم کارای عقب افتادم و انجام میدم مثل طرفای دیشب یامرتب کردن خونه اگه ازشب قبل مونده باشه وقرصمومیخورم برا همین دوباره خوابم می‌بره ودیربیدارمیشم 


اول موهامو شونه کردم باپسرم صبحانه خوردیم دخترابیدارشدن خودشون جمعوجورکردن روی میزومنم رفتم راه پله جاکفشی وریختم دستمال کشیدم دوباره چیدم کف وطی کشیدم چنباری دیوارها رودستمال کشیدم گلدون روجاکفشی رم شستم در ورودی وشیشه پاک کن زدم گردو خاک گرفته بود 

نهارعدسی گذاشته بودم خوردیم 

خانمااگه براتون مقدوره توگزارشاتون ازغذاهاتونم بگین من همیشه میمونم چی بپزم 

ظرفای نهاروشستم لباس ریختم ماشین دوباریکمی خوابیدیم بعدچایی خوردیم همسرم رفت ب کاراش برسه منم خونه رو مرتب کردم وب فکرشام شدم جوجه آماده کرده توفریزرگذاشتم بخش آب شد برا شام درست کنم بین کارامبلاروبا پسرم دستمال کشیدیم 


شام کته هم گذاشتم باجوجه آماده کردم تومایتابه آوردم خوردیم ظرفاروشستم الآنم کوسنای مبل راحتی دراوردم خیس کردم برم بشورم و بخوابم شبتون بخیر😊

زندگی رو دوست دارم باهمسروبچه هام  

سلام خانوم های پر انرژی

گزارش امروزم

صبح که چه عرض کنم🫣ساعت۱۱ از خواب بیدار شدم. دست و صورتم رو شستم. صبحانه رو آماده کردم گذاشتم رو میز.

پسرم همچنان وسط پذیرایی خواب بود. منم تا بیدار شه یکم نت گردی کردم.

بعد پاشدم دستشویی رو برقی بورقی کردم. پسرم بیدار شد با هم صبحانه خوردیم.

ظرفا رو جمع کردم شستم.

ناهار از دیشب دو تکه مرغ با برنج مونده بود .

گردگیری و تی کشیدم. با پسرم یکم موبایل بازی کردم و میوه خوردیم.

پسرم رو بردم حموم. بعدش خودم دوش گرفتم. موهام رو ماسک زدم و باز گذاشتم تا خشک بشه. آرایش کردم

ناهار رو گرم کردم ولی اصلا گرسنه نبودم.خودم غذا نخوردم برای پسرم گذاشتم روی میز خورد

سیب زمینی برای شام خلال کردم گذاشتم توی آب

امروز کلا کار خاصی نداشتم🙃

یکم میوه خرد کردم ریختم توی ظرف رفتیم توی محوطه. بچهها بازی کردن بعدش کلاس کاراته شروع شد

منو یکی از همسایه ها رفتیم تا سر خیابون من دو دست لباس خریدم. با یه ماسک صورت

اومدیم خونه بچه ها کلاسشون تموم شد. یکم توی حیاط بازی کردن و به گربه ها غذا دادیم

برگشتیم خونه

بساط شام رو آماده کردم سیب زمینی ها و پیازداغ و گوشت رو سرخ کردم.

مادر و پسری شام خوردیم. ظرفا کم بود سریع همون لحظه شستم


حدود نیم ساعت تصویری با همسر صحبت کردیم

بعد با پسرم کلی کارتون تام و جری و پت و مت دیدیم و کلی خندیدم و لواشک خوردیم

شیر داغ کردم خوردیم

بعدش مسواک پسرم رو زدم

مسواک خودمم زدم. آرایشم رو پاک کردم.لباس راحتی تنم کردم . موهام رو بافتم

الانم برای شما مینویسم

بعدش هم با پسرم توی پذیرایی رخت خواب میندازیم میخوابیم

قبل از خواب یکم با هم پتو بازی کنیم و بعد تکرار جمله های آرامبخش

امشب میخوام یه چالش دیگه هم قبل از خواب برای پسرم بذارم

بهش بگم هرشب قبل از خواب یکی از آرزوهاشو به خدا بگه و مطمئن باشه که دیر یا زود به همشون میرسه


✨امروز هم خدا رو شکر عصبانی نشدم. توی این یه مورد خیلی خوب دارم پیش میرم. بیشتر از یک ماهه با کلی مشکلات و اعصاب خوردی ها حتی اخم هم نکردم

باورم نمیشه این منم... منی که با یه پِخ روانم به هم میریخت و آشفته حال میشدم😍😍😍😍😍😍


شبتون بخیر عزیزان🌙⭐

الهی فردا کلی خیر و برکت و خبر خوش به زندگی تون بیاد😍😉

ممنونم عزیزنظر لطف شماستگاهی احساس میکنم با زیاد نوشتن هام حوصله دوستام سر میره😆🫢

ن اتفاقا من حتی تصورتون میکنم وقتی میگی عصرها رفتیم محوطه بچه بازی کردن 😄 .راستی چطوری انقدر ارومین .من ک انگار داعم استرس دارم انگار کارهام همیشه مونده بعد بچه دکمم ک کلا بهم ریختم الان با کوچکترین چیزی بهم میریزم 

میشه لطفا برام صلوات بفرستین  ممنونتون میشم

سلام بیداری امروزم ساعت ۹ بچه ها زودتر ازمن بیدار میشن اول جاهارو جمع کردم بعد کتری گزاشتم بجوشه چایی دم کنم تا بجوشه بساط صبحونه رو اماده کردم ی تیکه مرغ با پیاز ادویه گزاشتم بپزه برا الویه ناهار صبحونمونو خوردیم جمع کردم .کفش هامونو تمیز کردم .پسر کوچیکمو خوابوندم پاشدم ی مقدار خیار شوهرم گرفته بود اونارو شستم تا خیارشور بزارم وسایلشو هم اماده کردم .خونه رو جاروبرقی کشیدم .گردگیری کردم بقیه الویه رو اماده کردم 

الانم منتطرم شوهرم بیاد ناهار بخوریم حموم برم با بچه ها .شام بزارم .خیارشور بزارم فعلا همینا


میشه لطفا برام صلوات بفرستین  ممنونتون میشم

سلام عزیزان مرسی از پیام های تبریک همتون ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️

دیگه تک تک ریپلای نزدم 


من یک مادرکودک بیش فعالم ،کاش همه ی ماماناو اونایی میخوان مامان بشن تاپیکم بخونن { بیش فعالی }

امروزم 

نهار پختم 

شام پختم 

گاز و کنار گاز تمیز کردم 

مرغ شستم و بسته بندی کردم 

کلی ظرف شستم 

لباس شستم و پهن کردم 

گاز تمیز کردم 

رفتم مغازه 

اومدم. خونه

نماز خوندم 

نهار خوردیم و جمع شد 

خوابیدم 

دوباره اومدم مغازه 

برم خونه شام بدم به اهل خونه 

خودمم شام بخورم 

نماز بخونم 

لالا 

من یک مادرکودک بیش فعالم ،کاش همه ی ماماناو اونایی میخوان مامان بشن تاپیکم بخونن { بیش فعالی }

سلام دوستان خوبم ♥️

من امروز شش و ربع رسیدم خونه 

ساعت 7 سرویس بچه ها اومد یه وسیله ازم بگیره که با اصرارم اومد بالا چای و میوه آوردم، خوردیم. 

ساعت هشت و نیم رفتن. خانم قوی و مستقلیه 👌

قبلش چون خسته بودم گفتم یه غذای راحت درست کنم. 

گوشت گذاشتم زودپز بپزه. برنج هم داشتم. 

دیدم برای ناهار بچه ها کم میمونه، سیب زمینی هم سرخ کردم 😑

دیدم اصلا اشتها به برنج ندارم 

برای خودم گوجه و بادمجون درست کردم 😑😑

برنج هم دیدم برای فردا کمه بچه ها ناهار خورده بودن 

به همسر گفتم برنج درست کنه 

این شد نتیجه غذای راحت 😒😒😏😏

قبل از اومدن سرویس 

یه گردگیری ساده کردم 

جارو دستی کشیدم 

یا دور ظرف شستم 

سبزی خوردن رو گذاشتم خیس بخوره 

بعدا بشورم 

بقیه رو گذاشتم برای همسر 

الان هم له روی تخت دراز کشیدم. بقیه در حال تماشای تی وی هستن. 


تنتون سالم

دلتون خوش 

رزقتون زیاد. التماس دعا 

صبحانه خوردیم رفتیم بیرون یکم کار داشتم انجام دادم یک ساعت برگشتم خونه تا۱۲ خوابیدم .پاشدم ۳ ساعت تلفنی صحبت کردم.شام گذاشتم.دو دور ماشین لباسشویی روشن کردم.میوه شستم.شربت درست کردم.ورزش کردم تو خونه.

سلام عزیزان شب و روز تون بخیر و قشنگ

گزارش امروزم


صبح ساعت ۵ و نیم بود از خواب بیدار شدم . هی توی رخت خواب وول زدم دیدم خوابم نمیبره. یکم نت گردی خیلی مفید کردم تا ساعت ۷ و نیم . دیگه گوشی رو گذاشتم کنار سعی کردم بخوابم

ساعت ۱۰ بیدار شدم دست و صورت شستم. لباس عوض کردم. موهامو رو شونه زدم جمع کردم بالا. کرم برسان و رژ زدم.

با پسر توی رخت خواب حدود نیم ساعت بازی کردیم و غش غش خندیدیم😆

دیشب هم توی پذیرایی خوابیدیم .رخت خواب ها رو جمع کردم

صبحانه مادر پسری رو خوردیم و حین خوردن شبکه پویا نگاه کردیم

بعد به ذهنم رسید پسرم رو سوپرایز کنم.

مدتی بود میکروفون اسپیکری میخواست

گفتم به خاطر اون کارهای خوبی که از چند روز پیش تا الان داشتی اون میکروفون رو امروز برات میخرم

پسرم نفهمید با چه ذوقی پاشد آماده شد

اسنپ گرفتم رفتیم بازار براش یه میکروفون گرفتم . قاب و گلس گوشی خودمم عوض کردم

سر راه رفتیم یه کافیشاپ یه برش کیک و قهوه و بستنی سفارش دادیم و کلی خاطره خوب ساختیم

باز اسنپ گرفتم برگشتیم خونه. چقدر با اون میکروفون خوندیم و آهنگ گذاشتیم و خندیدیم🥰

با همسر تلفنی صحبت کردم🥰

برنج دم کردم

قبل از رفتن به بیرون از خونه یه بسته گوشت گذاشتم بیرون . یخش باز شده بود کباب تابه ای درست کردم و خوردیم

ظرفا رو گذاشتم ظرفشویی. از شب قبل هم ظرف توش جمع شده بود.

جارو برقی کشیدم

گردگیری گردم

لباس های خشک شده از دیشب رو تا کردم رفتن توی کمد ها

تنظیم تلویزیون به هم خورده بود .کانال ها رو تنظیم کردم

ساعت سه و نیم با پسرم یه چرتی زدیم. قبل از خواب ظرفشویی رو روشن کردم

بعد از نیم ساعت من بیدار شدم.مکمل ها مو خوردم چایی دم کردم برا خودم.دوباره نت گردی مفید کردم

با همسر چت کردم😍

سوپ شیر و قارچ درست کردم برای شام

پسرم بیدار شد

با هم میوه خوردیم و کارتون نگاه کردیم

ساعت ۷ طبق معموله هر روز رفتیم توی محوطه مجتمع، بچه ها دوچرخه  بازی کردن و کلی با هم خوش گذروندن. ما مامان ها هم یاد گذشته کردیم و رفتیم توی دوران دهه شصت. چقدر هم خندیدیم😆

ساعت ۹ برگشتیم خونه.

شام خوردیم و سریال اوشین نگاه کردم

۴ تا تکه ظرف بود  همون لحظه شستم

ظرفا رو از ظرفشویی درآوردم جمع کردم

فیلتر ظرفشویی رو هم درآوردم شستم

یه دور لباسششویی رو روشن کردم

یه کار خیاطی کوچولو داشتم.انجام دادم

با پسرم دو دست بازی فکری کردم . بعدش نشستیم کنار هم اون کارتون مردعنکبوتی دید . منم یکم نت گردی کردم. بعد پاشدم لباسها رو از ماشین درآوردم پهن کردم

الانم درخدمتتونم

انشالله که حوصله تون رو سر نبرده باشم😉

قبل از خواب کارهای روتین پوستی رو حتما انجام میدم

با پسرم در مورد آرزوهاش حرف میزنم و جمله های آرامبخش رو تکرار میکنیم و بعدش میخوابیم

شب تون بخیر دوستان عزیز🌙⭐

ن اتفاقا من حتی تصورتون میکنم وقتی میگی عصرها رفتیم محوطه بچه بازی کردن 😄 .راستی چطوری انقدر ارومین ...

مرسی از وقتی که میذارید و میخونید🥰🥰🥰🥰


عزیزم من اوضاعم خیلی داغون بود. ولی یه بار یه درس خیلی بزرگ از پسرم گرفتم
پارسال سر یه مسیله ای به شدت عصبانی شدم و واکنش بدی نشون دادم. چند روز بعدش پسرم عصبانی شد همون حرفا و حرکاتی که من اون روز انجام دادم رو به خودم برگردوند. واقعا برای خودم متاسف شدم . از همون روز دنبال هر کاری بودم که توی هر موقعیتی آرامش خودم رو حفظ کنم. انقدر جمله های آرامبخش و پادکست و صوت های روانشناسی گوش کردم که بعد از چند ماه به اینجا رسیدم. همه چی رو روی برنامه و اصول قرار دادم. در طول روز به همه کاری میرسم. شاید قبلا نمره ام توی زندگی ۸ بود ولی الان خودم رو به ۱۸ رسوندم
اولین گام برای این که به آرامش برسم دوست داشتن خودم بود. اهمیت دادن به خودم. وقتی خانم خونه آرامش داشته باشه. خودش رو ریلکس کنه ،لحن آرومی داشته باشه ، ناخداگاه روی همه اعضای خانواده،حتی وسایل و در و دیوار خونه هم اثر میذاره
اگه عمری باقی باشه حتما از تجربیات و چالش هایی که این مدت گذروندم براتون میگم که اگه موافق بودین همه وارد چالش بشیم که زندگیمون رو دگرگون کنیم


ای کاش میشد پیام صوتی گذاشت تا راحت تر براتون میگفتم

سلام رها جانم خوبی دوقلوها چطورند چالش کنترل زبان چه خبر 🫢🫢🫢شما لطف داری مهربونم ♥️😘🥰باید بیام ...

سلام عزیزم ⁦❤️⁩💙💚🥰 ممنونم خدا رو شکر خوبند خیلی شیطون شدند. 🙂

هنوز به نقطه ی ایده الم نرسیدم. فقط متوجه شدم اول باید از درون تغییر کنم‌ و فکرم در مورد موضوعات عوض بشه و کنترل واکنشها در درجه ی دوم اهمیت داره.  






ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز