سلام عزیزان شبتون بخیر
گزارش امروزم😉
صبح ساعت ۱۰ بیدار شدم دست و صورت شستم. موهام رو شونه زدم . تخم شربتی و آبلیمو ریختم توی بطری. لباس ورزشی پوشیدم رفتم پیاده روی.
امروز تولد همسر بود.😍
توی مسیر برای هدیه یه ایرپاد گرفتم . یه عطر جیبی هم خریدم که پسرم بهش هدیه بده
نون هم خریدم برگشتم خونه دیدم پدر و پسر همچنان خوابن
چایی دم کردم و صبحانه مفصل آماده کردم.
چون تقریبا یه جورایی به سمت ناهار نزدیک میشد دیگه صبحانه و ناهار رو یکی کردیم
صبحانه رو خوردیم جمع کردم و ظرفا رو شستم.
امروز همسر برای چند دوزی میرفت سفر. لباساشو وسایلش رو جمع کردم.
یه بسته مرغ گذاشتم بیرون که یخش باز شه
همسر و پسر مسغول بازی بودن
منم یه دوش گرفتم و بعدش با مامانم تلفنی صحبت کردم
بساط کیک رو آماده کردم. یه کیک شکلاتی خوشمزه درست کردم همراه با اسپرسو برای همسر یه تولد سه نفره گرفتیم
مرغ رو آبپز کردم کمی هم برنج کته کردم
ساعت ۵ همسر آماده رفتن شد. با کلی قربون صدقه بدرقه اش کردیم🥰
دوستای پسرم اومدن جلو در که برن بازی کنن
منم چند تا کیک کوچیک درست کرده بودم با باقیمونده کیک تولد با چایی بردم با همسایه ها نشستیم آلاچیق حیاط گپ زدیم. بچه ها هم کلی بازی کردن و همگی کیک خوردیم
به گربه ها غذا دادم
نون خرد شده و باقیمونده برنج های غذا رو که جمع کرده بودم بردم لب باغچه خیابون ریختم برای پرنده ها
ساعت ۷ برقا رفت و ساعت ۱۰ اومد. ما هم همچنان توی محوطه مجتمع نشسته بودیم
این میون با همسر تلفنی حرف زدیم
برق که اومد همه رفتیم خونه.
واااای دیدم آشپزخونه ترکیده. کلی ظرف نشسته ریخته بود توی سینک و روی اپن🫣
اول غذا رو گرم کردم خوردیم. بعد همه ظرفا و چدن های گاز رو گذاشتم ماشین ظرفشویی. همه وسایل کیک پزی رو سر جاش گذاشتم.توستر رو دستمال کشیدم. چند ظرف با دست شستم و سینک رو برق انداختم
گاز رو هم تمیز کردم
روی اپن و کابینت هارو دستمال کشیدم
همه دستمال های آشپزخونه رو انداختم توی آب جوش . روشون رو پودر لباسشویی ریختم تا فردا بشورم
کابینت قابلمه هت رو مرتب کردم
با پسرم بازی پلی استیشن بازی کردم.بعدش بستنی آوردیم با هم خوردیم و یکی از قسمت های دختر کفشدوزکی رو دیدیم
الانم در خدمت شمام
بعدش روتین مسواک و کرم دست و پا.
با تکرار جمله های آرامبخش پسرم رو بخوابونم بعد میخوام نت گردی مفید کنم.و بعدش لالا