2777
2789
عنوان

*برنامه و راهکاربرای مدیریت کارهای خونه *

| مشاهده متن کامل بحث + 2043372 بازدید | 88176 پست

شبتون عالی 


منم اتاق خیاطی موی جارواساسی کشیدم بالکنوبامن شستم جرم گرفته بود 


بعدش همسرم رسید خونه نهار خوردیم یکم خوابیدیم بیدار.ک شدم با همسرم چایی خوردیم اون رفت ب کاراش برسه منم رفتم بالاپشت بوم کناره وموکت بادوتاپتوشستم ب کمک پسرم بعدش

اتاق خودمونوطی کشیدم فرشوانداختم وسیله جابجاشد


حموموبامن شستم خودمم دوش گرفتم دختربزرگم کمک کردم فرش اتاقوانداختیم کارای اتاقشوتموم کرد

 موهامو روغن زدم وخشک کردم 

دخترا شام و آماده کرده بودن خوردیم ظرفاروشستم ی چایی خوردیم همسرخوابیده منم پسرموبخابونم برم بخوابم 😊

زندگی رو دوست دارم باهمسروبچه هام  

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



سلام عزیزان شبتون بخیر

گزارش امروزم😉


صبح ساعت ۱۰  بیدار شدم دست و صورت شستم. موهام رو شونه زدم . تخم شربتی و آبلیمو ریختم توی بطری. لباس ورزشی پوشیدم رفتم پیاده روی.

امروز تولد همسر بود.😍

توی مسیر برای هدیه یه ایرپاد گرفتم . یه عطر جیبی هم خریدم که پسرم بهش هدیه بده

نون هم خریدم برگشتم خونه دیدم پدر و پسر همچنان خوابن

چایی دم کردم و صبحانه مفصل آماده کردم.

چون تقریبا یه جورایی به سمت ناهار نزدیک میشد دیگه صبحانه و ناهار رو یکی کردیم

صبحانه رو خوردیم جمع کردم و ظرفا رو شستم.

 امروز همسر برای چند دوزی میرفت سفر. لباساشو وسایلش رو جمع کردم.

یه بسته مرغ گذاشتم بیرون که یخش باز شه

همسر و پسر مسغول بازی بودن

منم یه دوش گرفتم و بعدش با مامانم تلفنی صحبت کردم

بساط کیک رو آماده کردم. یه کیک شکلاتی خوشمزه درست کردم همراه با  اسپرسو   برای همسر یه تولد سه نفره گرفتیم

مرغ رو آبپز کردم کمی هم برنج کته کردم

ساعت ۵ همسر آماده رفتن شد. با کلی قربون صدقه بدرقه اش کردیم🥰

دوستای پسرم اومدن جلو در که برن بازی کنن

منم چند تا کیک کوچیک درست کرده بودم با باقیمونده کیک تولد با چایی بردم با همسایه ها نشستیم آلاچیق حیاط گپ زدیم. بچه ها هم کلی بازی کردن و همگی کیک خوردیم

به گربه ها غذا دادم

نون خرد شده و باقیمونده برنج های غذا رو که جمع کرده بودم بردم لب باغچه خیابون ریختم برای پرنده ها

ساعت ۷ برقا رفت و  ساعت ۱۰ اومد. ما هم همچنان توی محوطه مجتمع نشسته بودیم

این میون با همسر  تلفنی حرف زدیم

برق که اومد همه رفتیم خونه.

واااای دیدم آشپزخونه ترکیده. کلی ظرف نشسته ریخته بود توی سینک و روی اپن🫣

اول غذا رو گرم کردم خوردیم. بعد همه ظرفا و چدن های گاز رو گذاشتم ماشین ظرفشویی. همه وسایل کیک پزی رو سر جاش گذاشتم.توستر رو دستمال کشیدم. چند ظرف با دست شستم و سینک رو برق انداختم

گاز رو هم تمیز کردم

روی اپن و کابینت هارو دستمال کشیدم

همه دستمال های آشپزخونه رو انداختم توی آب جوش . روشون رو پودر لباسشویی ریختم تا فردا بشورم

کابینت قابلمه هت رو مرتب کردم

با پسرم بازی پلی استیشن بازی کردم.بعدش بستنی آوردیم با هم خوردیم و یکی از قسمت های دختر کفشدوزکی رو دیدیم

الانم در خدمت شمام

بعدش روتین مسواک و کرم دست و پا.

با تکرار جمله های آرامبخش پسرم رو بخوابونم بعد میخوام نت گردی مفید کنم.و بعدش لالا

راستی یه چیزی بگم

چون این مدت که نبودم در جریان نیستید

شاید براتون سوال باشه که چرا همیشه همسرم خونه ست

همسرم اول امسال بازنشسته شد. به خاطر همین امسال رو به خودش مرخصی داده که سرکار نره. البته کارهای دورکاری برای اداره شون زیاد انجام میده به صورت پروژه ای. از طرفی به فکر یه کار آزاد و فرهنگی هستیم که برای کارهای اداریش و گرفتن مجوز هاش مدام میره شمال. 

اینم بگم که اگه یادتون باشه ما یه خونه هم شمال داریم. چون کلا خانواده همسرم شمال هستن.

حالا اگه به امید خدا اون کار جور بشه حتما میگم بهتون و تازه کارمون اساسی شروع میشه. شاید هم کلا بریم شمال زندگی کنیم که من برای زندگی توی شمال لحظه شماری میکنم🥰🥰🥰

منم ۸ پاشدم جاهارو جمع کردم مارو تخت نمیتونیم بخوابیم کمر درد میگیریم 😐براهمون تو پدیرایی جا میندازم. بالکن شستم سفره رو تو حیاط شستم.

 ظرف های دیشب مونده بود اونارو شستم ی چایی دم کردم برا صبحانه کیک پختم دیروز قرار بود دوسری لباسشویی بزنم نزدم الان ی سری زدم بشوره .لباس خشک های دیروز جمع کردم پاشم برم تاشون کنم .

ظرف های کیک بشورم .

گل های خونه رو اب بدم 

.جاروبرقی بکشم.

ریخت پاش خونه رو جمع کنم .

ناهار برا شوهرم داریم برا خودمون ی چیزی درست کنم 

اگه بتونم امروز سینک و ی سری ظرف هارو دامستوس بزنم روی گاز هم سیف بزنم زیاد کثیف نیست چون همیشه بعد غذا پاکش میکنم از روی عادت ولی دلم میخواد برق بزنه 

شام بزارم و ظرف های شام و ناهرو بشورم 

اسفند دود کنم 

این وسط ها هم شیر دادن جای پسرمو عوض کردن و خوابوندش هم ک هست 

میشه لطفا برام صلوات بفرستین  ممنونتون میشم

سلام دیروز کلا تو راه بودم 

ی دفعه رفتیم برای سند سی کارت گفتن سیستم قطع

دوباره ساعت ۲ رفتیم جای دیگه درست شد 

با خواهرم رفتیم طلاهایی که خریده بود گرفتیم منم وسوسه شدم بخرم خیلی سبک بودن ولی بازم خوبه 

شام دامادمون هم گفتن اومدن امیر جوجه گذاشتم جاتون خالی 

شب مامان اینا موندن منم از فرصت استفاده مردم صبح زود رفتم باشگاه اومدن مامان اینا رفتن

با بچه ها رفتیم دوش گرفتیم 

ی سری لباس شستم 

ی ساعت کاسیو برای خودم گرفتم البته تو ۴ قسط خخخ خیلی دلم می‌خواست 

ناهار هم بچه ها داشتن خودم هم سالاد عدس 

ببینیم تا شب چی پیش میاد

ساعت ۱۱ گوشی گذاشتم کنار تا ۱ نیم .جارو کشیدم.مواد پیراشکی آماده کردم دوتا چونه خمیر بربری گرفتیم دیشب با همون می‌خوام درست کنم.ظرف ها شستم.لباس ها از رو بند جمع کردم تا زدم.گلدون آب دادم.ناهارخوردیم.ناخن خودم و دخترم مرتب کردم.مولتی ویتامین خوردم.کابینت زیر سینک وسایلش ریختم بیرون تمیز کردم. الان گوشی میزارم کنار تا دوساعت و بعدش میام گزارش میدم.

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز