2777
2789
عنوان

*برنامه و راهکاربرای مدیریت کارهای خونه *

| مشاهده متن کامل بحث + 2043329 بازدید | 88176 پست

سلام

امروز علی جون مدرسه نداشت و صبح یکم دیرتر بیدار شدم

رفتم سرکار

تا ظهر خیلی شلوغ نبودیم،یهو ظهر متوجه شدیم فردا قراره بازرس بیاد. با سرعت نور همه مواردی که لازم بود رو چک کردیم و کلی موارد رو بررسی کردیم .

مرغ سفارش داده بودم برگشتنی همسرم اومد دنبالم

رسیدیم خونه و نهار خوردیم و خوابیدیم.


بیدار شدم چایی اماده کردم

نماز خوندم

پدر یکی از دوستان فوت شدن ، به دوستم زنگ زدم تسلیت گفتم🖤

مرغها رو شستم و با پسرا بسته بندی کردیم رفت فریزر

دو سری لباسشویی روشن شد ، سری دوم هنوز تموم نشده

لباس خشکا تا شدن(۴ دور لباسشویی بود🤐). لباس اتویی ها فقط جدا شدن و موندن واسه بعدا.

شام مهمون یخچال شدیم تا خلوت بشه

ظرف شستم

دوش گرفتم

دیگه امشب کاری ندارم

یکم کتاب بخونم و بخوابیم


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

بعد از پیامم اینجا، سریع بلند شدم.  رختخواب ها رو جمع کردم. خونه رو مرتب کردم. لباسم رو عوض کر ...

😂😂😂😂

من یک مادرکودک بیش فعالم ،کاش همه ی ماماناو اونایی میخوان مامان بشن تاپیکم بخونن { بیش فعالی }

سلام   امروز ساعت ۱۰ حرکت کردیم  به سمت خونه 

ساعت ۱ و نیم رسیدیم‌

نهار خوردیم   خوابیدیم تا ۴

ظرفا رو تو ماشین چیدم 

رفتم به مامان بزرگم سر زدم 

رفتم به بابام سر زدم‌

رفتم به مغازو سر زدم 

شام بستنی خوردیم 

نهار فردای همسرم رو پختم 

این چند روز این قدر خوابیدم  عادت کردم  هی خوابم مباد  الانم خوابم میاد   پوف کردم اصلا 

من یک مادرکودک بیش فعالم ،کاش همه ی ماماناو اونایی میخوان مامان بشن تاپیکم بخونن { بیش فعالی }
سلام   منم خوندمش یه جا یه سوتی خیییلی بزرگ داد   میگفت تلفن نداشتم به مامانم زنگ بزنم از ...

در مورد اخر پیامتون، میاین با هم این عادت اشتباه رو ترک کنیم؟ 

من از امروز شروع کردم. 

سلام صبحتون بخیر

دیروز:

صبح بازدید بازرس داشتیم خداروشکر خیلی خوب پیش رفت. چند جا بازرس از نظمی که داشتیم لذت برد و تحسینمون کرد🥰🥰🥰. و نهایتا هم چند نکته رو متذکر شد البته. ولی در مجموع خداروشکر خوب بود


یکی از همکاران ازم خواست تو بخش خودش یه مشورتی بهش بدم و کمکش کنم. گفتم چهارشنبه نمیتونم اگه تونستم پنج شنبه میام. احتمالا پنج شنبه باید برم سرکار.


برگشتم خونه نهار خوردم با پسرا خوابیدیم

خواهران زنگ زدن که می‌خوام بیان پیشمون‌. از عصر اومدن تا اوایل شب . 

بعد از رفتنشون ماهم حاضر شدیم همسرم اون. دنبالمون رفتیم پسرا رو ببریم آرایشگاه.


برگشتیم خونه یکم ظرف شستم و املت درست کردیم خوردیم و خوابیدیم.


امروز:

یه مهمون دارم که گفته تا ۸ میرسه، یهپروژه براشون زدم قراره بیاد راجب جزییاتش با هم حرف بزنیم و ازم خواسته کمی هم تو مجموعه شون مسئولیت قبول کنم.


۷ بیدارشدم

خونه رو مرتب کردم

هال رو نپتون کشیدم

چایی دم کردم

دوش گرفتم

یکم به خودم رسیدم

ورودی خونه رو مرتب کردم

منتظرم مهمونم بیاد

عصر هم مدرسه علی جون جلسه اولیا هست باید برم احتمالا بعدش هم بریم خرید


2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز