2777
2789
عنوان

*برنامه و راهکاربرای مدیریت کارهای خونه *

| مشاهده متن کامل بحث + 2043498 بازدید | 88177 پست
سلام به همه دوستان مهربونم ♥️ ماه مهر ماه شلوغی هست برای من از لحاظ کاری  بخاطر این خیلی به خ ...


عزیزمی روش پخت من شبیه روش پخت مادرشوهرته به همراه گوشت چرخ‌کرده و سبزی معطر و برنجی که صاف نمیکنم

منم مهرماهم تا آلان خیلی شلوغ بوده

یه سری هم پست محبت آمیز ت رو ریپلای کردم گمونم سند نشده بود 🌹🌹🌹💚💚💚

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



سلام خانما🙋🏻.امیدوارم که حالتون خوب خوب باشه😍.


من چند روزه میگم از فردا گزارش بدم اما یادم میره.

چون چند روزه همش درگیرم.

اوایل یکم حالت روحیم مناسب نبود.

بعد مهمان داشتم.

الان هم همسر مریضه و مشغول مراقبت از ایشونم.


همه ی کارهام از روال خارج شده،مثلا دیشب ساعت یازده تازه فرصت کردم ظرف های دو روز رو بشورم.


یا منی که هر روز نماز صبح بیدار میشدم امروز یازده بیدار شدم.


تنها کار مفید امروزم اینه که الان لباسشویی رو روی drum clean(شستشوی دیگ لباسشویی)گذاشتم😄.


و تازه نشستم برنامه ها و اهدافم رو سروسامون دادم که از فردا پر قدرت برگردم.

*حدیث کساء که بصورت شعر نوشته شده است*💥  تقدیم به شما محب اهل بیت که عاشق این خاندان معظم ومعزز هستید لطفأ تا انتها با تأمل وتفکر بخونید لذت می‌برید و بیشتر پی به ارزش معنوی  حدیث شریف کساء می‌برید  

✅این حدیث آمد ز زهرای بتول ،

فاطمه صدیقه بنت الرسول  ،

روزی آمد خانه ما مصطفی  ،

گفت با حالی شبیه التجا  ،

ضعف دارم جان بابا دخترم  ،

پهن کن بابا عبایی بر سرم ،

آن عبایی را که دارم از یمن ،

آن عبا بر من بکش ای ممتحن ،

گفتمش بابا بلا دور از شما ،

در پناه مهر و الطاف خدا ،

من کشیدم آن عبا بر روی او ،

یک نظر کردم به ماه روی او ،

صورتی زیبا تر از قرص قمر ،

روشن و زیبا نکو تر از سحر ،

ساعتی بگذشت و آمد مجتبی ،

گفت ای مادر سلام و صد دعا ،

گفتمش مادر سلامم بر شما ،

نور چشمم ای عزیز با وفا ،

گفت مادر خانه دارد عطر گل ،

هست بوی  جد ما ختم رسل ،

گفتمش ای نور چشمم بوی او ،

آمده در خانه  با گیسوی او ،

رفت نزد حضرت خاتم حسن ،

گفت بابا جان فدایت جان و تن ،

گفت بابا صد سلام و صد درود ،

بر شما ای خاتم رب ودود ،

با اجازه رفت در تحت کسا ،

در کنار مصطفی شد مجتبی ،

بعد از آن آمد حسین و با سلام ،

گفت بوی جدم آید بر مشام ،

گفتمش ای نور چشمانم حسین ،

ای عزیز فاطمه ای نور عین ،

جدتان در خانه در زیر کسا ،

آمده امروز شد مهمان ما ،

با اجازه رفت در زیر کسا ،

در کنار مصطفی شد با حیا ،

بعد از آن آمد علی مرتضا ،

گفت زهرا جان سلامم بر شما ،

بوی یار مهربان آید همی ،

بوی جوی مولیان آید همی ،

گفتم او را یار ختمی مرتبت ،

صاحب خُلقِ عظیم و مرتبت ،

آمده مهمان ما بابای من ،

آمده مانند جان در جسم و تن ،

رفت نزد احمد و گفت این سوال ،

چیست رمز و راز این وقت و مجال ،

با اجازه رفت در زیر کسا ،

در کنار مصطفی شد مرتضا ،

بعد از آن رفتم کنار اهل خود ،

تا بجویم با عزیزان وصل خود ،

ما همه بودیم در زیر کسا ،

دست خود برداشت بابا بر دعا ،

گفت یارب اهلبیتم را ببین ،

بهترین خلق خدا روی زمین ،

خونشان با خون پاک من قرین ،

جسم و جان دارند از من با یقین ،

جسمشان را  از بدیها دور کن ،

قلبشان را خانه ای از نور کن ،

لطف کن بر خاندانم با کرم ،

تا ابد آباد گردان این حرم ،

دشمن آنها مرا هم دشمن است ،

پیش چشمم جلوه اهریمن است ،

هر که در دل حُبِّشان دارد به جان ،

می شود محبوب من در دو جهان ،


بانگ حق برخاست از عرش برین ،

کای ملائک بشنوید این با یقین ،

هر چه را من آفریدم در جهان ،

این زمین و جمله هفت آسمان ،

کوه و دریا را اگر من ساختم ،

نه فلک را اینچنین پرداختم ،

هر چه زیبائیست در شمس و قمر ،

ظلمتِ شبها و نور در سحر ،

ساختم اینها به عشق مصطفی ،

ساختم با مهر این اهل کسا ،

بانگ زد جبریل مَن تَحت الکسا ،

صاحب کرسیُّ و مجد و کبریا ،

بانگ حق برخاست زهرا س و پدر ،

معدن ایمان و کان هر گوهر ،

حیدر و فرزند پاکش مجتبی ،

هم حسینِ بنِ علی در کربلا ،


گفت جبرائیل ای رب جلی

میروم من نزد زهرا و علی ،

با اجازه نزد ما زیر کسا

آمد و می خواند ،   پیغام خدا

گفت ای پیغمبر عالی مقام ،

می رساند حق به درگاهت سلام ،

هر چه که در کل عالم خلق شد ،

از برای اهل زیر دلق شد ،

گفت از این خانواده تا ابد

دور شد ناپاکی و هر فعل بد ،

جسم و روح خاندانت پاک شد ،

نامشان بر تارک افلاک شد ،

گفت حیدر چیست رمز جمع ما ،

چیست مزد راوی این وضع ما

گفت هر کس نقل کرد این ماجرا ،

در میان دوستان مرتضا

هر غمی دارد خدا شادی کند ،

بر اسیران بانگ آزادی کند

مشکلات جمعشان حل می شود ،

سحر درد و غصه باطل می شود ،

گفت مولا رستگارانیم ما

همچنان گل در بهارانیم ما ،

شیعه با این نقل می گردد سعید

بهتر از این مژدگانی کس ندید ،


شفای تمامی مریضها و رفع بلا بحق پنج تن آل عبا "🌹

" التماس دعا

هر که را اسرار حق آموختند،مهر کردند و دهانش دوختند

سلام بچه ها جون 

من کارهایی که صبح گفتم رو انجام دادم 😎

علاوه بر اونا کمد اتاق بچه ها که ترکونده بودن هم سه تایی تمیز کردیم، سه کیسه اشغال در اومد از توش 😑😑

ریاضی هم باهاشون کار کردم 

امسال میخوام بیشتر برای درسشون وقت بذارم ان شاء الله. 

شام هم دارم ماکارونی درست میکنم جای همه تون سبز 💚

همسرم امروز هم سرکاره، این ماه خیلی خرج های غیر مترقبه پیش اومد و باید مدیریت شده پیش برم. 

از فردا ان شاء الله یه ختم جدید میخوام شروع کنم. 


۱سوره یس
۳توحید
۱۰۰صلوات

هدیه امام جواد هر روز تا نتیجه

میخوام برای خونه بخونم.

 

سوره ذاریات طلاق مزمل انشراح(به همین ترتیب) رو دوباره میخوام شروع کنم برای رزق وروزی. 

دعای امام صادق  هم خیلی برای من مؤثره ولی نمیدونم وقت کنم یا نه. 

خدایا تن سالم و دل خوش بده به همه دوستانم و خودم. 

الهی آمین 

شب همگی خوش 

سلام دخترا😍

از امروز بگم😍

صبح پاشدم،قرصامو خوردم❤️

تخت ام رو مرتب کردم❤️

چایی دم کردم،صبحانه خوردم❤️

ماشین ظرفشویی رو خالی کردم،کثیف ها رو دوباره چیدم❤️

لباس های خشک رو جمع کردم و رفتن سرجاشون❤️

وقت داشتم،با تراپیستم صحبت کردم❤️

کفش هامو واکس زدم❤️

صورتمو تونر زدم❤️

زدم بیرون،کلی پیاده روی کردم❤️

کارت مترو ام رو شارژ کردم❤️

یه شلوار گرم برا خودم خریدم❤️

یسری خوراکی خوشمزه برا کودک درونم خریدم😍

ساعت قشنگم که خیلی کم ازش استفاده میکنم رو انداختم و رفتم باطریشو عوض کردم❤️

قبض موبایلو پرداخت کردم❤️

رفتم امامزاده صالح زیارت،قران خوندم،برگشتم❤️

رفتم کلینیک،یسری مدارک برداشتم،تو راه برگشت به خونه ام❤️

صبح لوبیا سفید خیس کردم برای فردا خورش فاصولیه بپزم،یه غذای عراقی❤️

برای فردا عصر دو تا جلسه ست شده❤️

پادری های کلینیک رو گذاشتم سرجاشون❤️

با دائی ام تلفنی حرف زدم،دشمن میخواد از پا درم بیاره با زنگ زدن به این و اون ولی کور خونده،زورهای آخرشه😄

و همچنان روزم ادامه داره😍

سلام‌ دوستان خوبم شبتون به خیر و خوشی 

من صبح پاشدم. صبحونه گذاشتم . ظرف شستم. حموم رفتم. شوهر رو غیر مستقیم جهت جاروی هال و پذیرایی هدایت کردم خودم گردگیری کردم  . خونه مادرشوهر دعوت بودیم برا ناهار . عصر اومدیم خونه . گل ها رو آب دادم اتاق ها رو مرتب کردم. ناهار فردای خودم و همسر آماده کردم

شام فقط گرم کردن داشت . فردا بعد از کارم میخوام برم دکتر زنان اینجا مینویسم که ایندفعه انشالله از زیرش در نرم



راسی خواستم بگم مدیریت به این معنی نیست که خودمون کارها رو انجام بدیم هدایت بقیه در مسیر وظایفشون شاید معنی درست تری برای مدیریت باشه😎😎😎😎اصلا هم منظور مستقیم م به همسران نیست 🤪🤪🤪🤪


ممنونم الهام جان،من هم این حس رو نسبت به شما دارم،کسانی که بی دریغ مهربانند دیگران رو مهربان می بینن ...

عزیز دلم خوشحالم از اشنایی و داشتن دوستانی چون شما🥰

ان شاءالله که لایق این همه لطف و محبت شما و بقیه دوستان که همه خوش قلب و مهربونن، باشم🤗🤲

راستی الهام اسم دخترمه من خدیجه هستم☺️

سلام عزیزم،بله گلم بفرست❤️ اگه ریپورت داری ریپورتشو برام بفرست❤️

سلام😘

خیلی خیلی ممنون از محبتت❤️🌹

راستش متوجه نمیشم منظورتون از ریپورت چیه🤔😅😅

ولی خود بیمارستانی که برام انجام دادن جوابو به صورت لینک برام فرستادن.

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

ورم دست و پا

_yasmin | 1 دقیقه پیش
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز