2777
2789
عنوان

*برنامه و راهکاربرای مدیریت کارهای خونه *

| مشاهده متن کامل بحث + 2043516 بازدید | 88177 پست
سلام سوگل جان  شما یه بار گفتین دلتون میخواد خونتون رو عوض کنین نمیشه  الان متوجه شدم که ...

سلام مامان امیر جان♥️♥️♥️

بله عزیزم من خیلی دلم میخواد خونه رو عوض کنیم. 

خونه ای که شریکی با فامیل درجه یک داریم ایشون مایل به فروش نیست از طرفی پول هم نداره که از ما بخره. 

خونه شهرستان هم تو شهر زادگاه منه که اکثر خانواده م اونجان و من دلم نمیخواد اونجا رو از دست بدم. ضمن اینکه همسرم به شدت آدم ولخرجیه و من دلم میخواد با تعویض خونه بیفته تو قسط و وام و به راحتی با فروش خونه شهرستان خونه رو عوض نکنه. 


البته یکی دو بار به فکر فروش خونه شهرستان افتادیم. 

الان هم دیگه از خدا خواستم هر چی صلاحمه برام رقم بزنه. 

ممنون از دعای قشنگت عزیزدلم 

خیلی کامنتت حس خوبی برام داشت ♥️♥️

ان شاء الله بهترین ها نصیبت ♥️🌹

سلام به همه دوستان مهربونم ♥️

ماه مهر ماه شلوغی هست برای من از لحاظ کاری 

بخاطر این خیلی به خودم برای کار خونه فشار نمیارم. 

خونه رو دخترا تمیز کرده بودن به عبارت بهتر تمیز نگه داشته بودن 😬ظرف ها رو هم شسته بودن. 

من اومدم سرویس شستم 

چای دم کردم 

یه کم شلغم پختم 

میخوام شام لوبیا پلو با لوبیا چشم بلبلی درست کنم 😋

مامان یسنا جون عا‌شق دستور پخته 😬😬

گزانگبین عزیز هم خیلی وقته دستور پخت نذاشته 😘

خب لوبیا چشم بلبلی رو میذاریم بپزه 

پیاز داغ فراوون درست میکنیم، گوشت چرخ کرده هم میریزیم قشنگ تفت میدیم. لوبیا پخته شده رو هم تفت میدیم که بو خامی نده. پوره گوجه اضافه میکنیم، با نمک و فلفل سیاه و زردچوبه. میذاریم بپزه.(مادر همسرم گوجه و رب نمیزنن و به جای این دو تا شوید میریزن و خوشمزه میشه ولی ما این مدلی بیشتر دوست داریم) 

برنج رو آبکش میکنیم. ته دیگ نون میذاریم، موادمون رو لا به لای برنج میریزیم و دم میکنیم. یه کم زعفرون هم بریزید عالی میشه. این غذا رو من یه کم چرب تر از حد معمول درست میکنم. 

شب همگی خوش دوستای خوبم 


مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



شما چقدر مهربونید😘 من رو یاد کاربر ملودی میندازید ایشونم اینطور مهربون بودن ، وقتی اینجا بود من خ ...

 


عزیزم شما لطف دارید❤❤🌺


انسانها همیشه  آیینه کمالات و خوبیهای خودشون  رو در دیگران میبینند ، قطعا  شما  خودتون اونقدر مهربان و دوست داشتنی هستید که این تصور زیبا رو در مورد بنده دارین❤❤


ان شاالله  همیشه دل شما و بقیه دوستان شاد باشه و خداوند  شما رو  از بدیهای  روزگار هزار چهره  امروز  حفظ کنه🙏🙏❤❤🌺


بلا دور باشه ان شاءالله . آب سیب برای تب خیلی خوبه

باورت میشه با یکی و نصفی شیاف و بدن شویه از ۳۹ نیومد رو ۳۸ دوباره می‌رفت بالا 

به معنای واقعی کلمه پدرم دراومد دوتا بچه مریض و تب دار از جمعه غروب تا همین دیشب 

دوبار رفتن دکتر خیلی ویروس بدسه

سلام به همه دوستان مهربونم ♥️ ماه مهر ماه شلوغی هست برای من از لحاظ کاری  بخاطر این خیلی به خ ...

سوگند جون از دیدن اسمم کلی ذوق کردم 🥰😘

چقد شما مهربونی🫂

ای که مرا خوانده ای راه نشانم بده 🤲اگه دوست داشتین بگین تو تاپیک های مهدوی تگتون کنم💓

سلام دخترا❤️

در ادامه امروزم❤️

یه پیاده روی بارونی دیگه هم داشتم😍

رفتم آرایشگاه،کارم تموم شد،اومدم خونه❤️

ماسک زدم❤️

روتین پوستی خفنی انجام دادم❤️

سینک رو برق انداختم❤️

آبچکان رو خالی کردم❤️

یسری ظرف دستی شستم❤️

بقیه ظرفا رو گذاشتم ماشین،الان داره میشوره،صبح خالی اش کنم❤️

لباسشویی زدم،پهن شدن،فردا جمع شون کنم❤️

چایی خوردم❤️

شام خوردم❤️

انار دون کردم❤️

رو جزیره تمیز شد❤️

کف اشپزخونه دستمال کشی شد❤️

داخل و بیرون مایکرو تمیز شد❤️

رختخواب مهمان رفت سرجاش❤️

لباس های خواهرم رفتن سرجاشون❤️

با مادرم تصویری حرف زدیم،چندتا اسکرین لباس براش فرستادم که نظر بده،پول دستم بیاد یه عبا،یه چادر،یه بوت تخت،یه کوله لازم دارم،براشون تامین اعتبار کنم😁

سرویس رو شستم❤️

میوه ها رفتن سرجاشون❤️

یه شیشه رب انار بود نوچ شده بود،شستم و رفت سرجاش❤️

ظرف مایع دستشویی،مشکین تاژ،پودر ماشین ظرفشویی پر شد و رفتن سرجاشون❤️

به گل ها آب و کود دادم،با دادن بچه های جدید غافلگیرم کردن❤️

کلی ویدئو مفید دیدم،ایمیل ها و جیمیل بررسی شد❤️

آب خوردم و با یه دوست مشورت کردم،پول دستم بیاد سر برج برم پیشش برا تزریق😁

مونده جارو کشیدن که فردا میکشم❤️

فعلن همینا یادمه😄

خدا رو شکر که الان صاحب خونه هستین 🤲😃 و ممنون از گفتن تجربه هاتون😘

ممنونم 💙🙏 بله‌ از این بابت خدا رو شکر میکنم.‌ 

امیدوارم همه صاحبخونه بشن. واقعا داشتن یه خونه و یه ماشین حق ابتدایی هر خونواده ایه. 

سلام دوستان قشنگم ♥️

صبح همگی بخیر 

کارهای امروزم 

دوش بگیرم 

ماشین بزنم 

لباس فرم بچه ها رو اتو بزنم 

لباس تا کنم 

شام و ناهار درست کنم 

درس بچه ها رو کار کنم 

زخم کاری ببینم 😬

سلام دخترا❤️ امروز بیدار شدم،قرصامو خوردم❤️ ویتامین خوردم❤️ تماس با مامانم،بابام،خاله ام انجام شد ...

خوشم میاد ازت دختر🥰

امیدوارم به زودی گزارشات به جای جمله :گریه کردم؛

پر از جمله: حسابی خوش گذروندم و خندیدم 

باشه

❤️

سلام مامان امیر جان♥️♥️♥️ بله عزیزم من خیلی دلم میخواد خونه رو عوض کنیم.  خونه ای که شریکی با ...

انشالله بهترین ها تو مسبرتون قرار بگیره و به زودی از خونه ویلایی معرکه ات برامون بزارید🥰🥰

و سلام از روز جمعه

امروز صبح با سرما بیدار شدم، خیلی یهویی سرد شد ۹ درجه بود.

غافلگیر شدیم

تا بقیه بیدار شدن دفترایی علی جون رو جلد کردم

کم کم بقیه بیدار شدن

علی جون صبحانه رو آماده کرد

همسرم بخاری ها رو نصب کرد

منم خونه رو مرتب کردم

این پروسه خیللللی طول کشید چون اتاق کلا دکوراسیونش تغییر کرد و تخت جابجا شد

مبلهای حال هم جابجا شدن تا جای بخاری آماده بشه.


برای نهار کباب تابه ای درست کردم

ظرررررف شستم

ترشی گوجه ای درست کرده بودم دیروز امروز تکمیلش کردم

چایی دم کردیم و خوردیم

پسرا حمام رفتن خشک شدن لباس پوشیدن


در ادامه:

اتاق علی جون ترکید و باید مرتب بشه

خودم دوش بگیرم

نهار بخوریم

همسرم باید بره خونه خواهرش برای کمک اسباب کشی(گفت فقط آقایون هستن بنابراین ما نمی‌ریم فقط خودش می‌ره)


برای شب احتمالا سوپ درست کنم 

تکالیف علی جون رو کمک کنم انجام بده برای معلمش بفرستم

لباس اتو بزنم


یکم خیاطی کنم

اگه حسم همراه شد یه تخلیه ذهنی داشته باشم و کارهای عقب مونده رو لیست کنم

شنبه زنگ بزنم به دندونپزشکی های طرف قراردادمون و یکی پیدا کنم برای ادامه درمانم.

همسرم یه کیف لپتاپ دیده بریم ببینیم اگه خوبه بردارم


کاپشن و کلاه برای پسرا باید بخریم اوایل هفته هر شبی که همسرم بتونه زودتر بیاد بریم خرید

باز میام مینویسم



سلام به همگی، امیدوارم حالتون خوب باشه. 

دیروز که تعطیل بودم صبح با پسرم رفتیم بیرون که بریم بانک برای پیگیری وام، خواهرم هم بهمون ملحق شد. 

رفتم بانک سه تا ضامن خواستن😤یه ضامن کم دارم

گفتم انتقال بدم به نام همسرم خودم ضامن شم گفتن نمیشه، الان دنبال ضامنم. 

با خواهرم اومدیم خونه، سر راه یه فروشگاه رفتیم، ناهار درست کردم

همسرم اومدن، ناهار خوردیم تصمیم داشتیم بریم سرای ایرانی دنبال فرش که کنسل شد. 

خواهرم پسرمو رسوندیم سینما، خودمون رفتیم چند تا فرش فروشی فرش دیدی و شرایط پرسیدیم. 

یه سر رفتیم مرکز. 

خواهرمو رسوندیم خونه چند دقیقه با مامان و بابام گپ زدیم. 

اومدیم خونه شام آماده کردم خوردیم. 

یه کم تی وی و معاشرت. 

پسرم خوابید یه مقدار با همسرم گپ زدیم. ایشون خوابیدن،  چون امروزم میخواستن برن سرکار. 

من یه نیم ساعت مطالعه کردم و خوابیدم. 

امروز صبح بیدار شدم پسرم هم بیدار شد. رختخوابارو مرتب کردم. 

دوش گرفتم. 

صبونه خوردیم. 

پسرمو بردم حمام. 

لباسارو با ماشین چنتایی هم دستی شستم، پهن کردم. 

موهامو تو آفتاب شونه کردم. 

گردگیری کردم. 

 با پسرم نقاشی کشیدیم. 

یه نیم ساعت مطالعه کردم. 

الان هم میخوایم بریم ناهار بخوریم. 

بعدشو نمیدونم چی پیش بیاد

فعلا خداحافظ😉

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   دخترپاییزی8608  |  2 ساعت پیش
توسط   مهدیهامو  |  4 ساعت پیش