سلام به همه. خداقوت.
سه شنبه رسید. دوست داشتنی ترین روز هفته.
امروز هم صبحی بودم.
تا ظهر مدرسه بودم.
ظهر طبق معمول با پسرم و خواهرم ناهار خوردیم.
یه کم با پسرم بازی کردیم.
رفتم مرکز، دو تا مراجع داشتم. منشی امروز هم نبود کارای پذیرش هم خودم انجام دادم.
برگشتم خونه جارو برقی کشیدم.
شام درست کردم.
الان باید برم دنبال همسرم.
شام بخوریم.
بعد از شام با پسرم و خواهرم بریم خونه مامانم، امشب اونجا می مونیم، چون خواهرم فردا کار بانکی داره نمیتونه پیش پسرم بمونه.
فعلا همین.
سلامت و شاد باشید.