سلام صبحتون به خیر و نیکی،و صبح همه ی دوستان نیز هم.بله سرچ کردم قبلا،اولا که اختصاصی فقط قسمت هایی که خانم مصطفی زاده هست( مثلا هر برنامه حدود ده الی پانزده دقیقه، شاید) مدنظرم بود که نبود یعنی باید برنامه رو کامل می دیدم، دوم اینکه تمام برنامه ها نیستن،شاید سرچم درست نبوده،بازم سعی میکنم.ممنون.
من هم چند تا رمان ایرانی که خوندم و خوشم اومد اینا بود تا جایی که ذهنم یاری میکنه یکیش همین سو و شون سیمین بود،،،یکی داستان جاوید(که پیشنهاد میکنم اگه نخوندید و گیر آوردید حتما بخونید، داستان جاوید یک داستان واقعیه به قلم اسماعیل فصیح که من خیلی قلمشو دوست دارم،دیگه کتاب ثریا در اغماء بازم اسماعیل فصیح،،،چراغها را من خاموش میکنم زویا امامی،،، زمستان با طعم آلبالو،،،،بامداد خمار،،،پریچهر،،،،و رمان پنجره از فهیمه رحیمی که سالها پیش خوندم و دوباره دوسال پیش بازخونی کردم...و...
رمان های خارجی هم یکی بادبادک باز بود که اسم نویسنده رو فراموش کردم،،،، «دفترچه ی ممنوع » و «از طرف او» از آلبادسس پدس....و...
یک کتاب هم توی یه کانال تلگرام خوندم،رمان خانم جان بود،واقعی بود به قلم ناهید گلکار...😊
یه کتاب انگیزشی هم پارسال خوندم خیلی خوشم اومد به اسم «قدرت من ..هستم» حقیقتا کتاب خوبی بود...
کتابهایی که دلم میخواد بخونم یکی زن کامله یکی هم نیمه ی تاریک من...البته این فکر کنم روانشناسیه ولی خیلی توصیه شده.
از بین کتابهایی هم که شما معرفی کردیدچشمهایش رو خیلی وقته میخوام بخونم،طلسم شده 🤔😐😑
اسم کلیدر رو هم شنیدم حتما سعی میکنم بقیه رو هم بخونم...
قصه های رسول
و قصه های امیرعلی(نبویان) هم خوب بودن،( تو برنامه رادیو هفت خودش اجرا میکرد یادتونه نوشته هاشو خودش میخوند، مهرااان،،،،مجسمه ی بلااااهت..😅)
اینا هم کتابهایی هستن که تعدا صفحاتش زیاد نیست اما چون داستان های کوتاهه بامزه س.
ووواییی چقدر حرف زدم گلوم خشک شد،برم چای بخورم
بفرمایید چای.☕
در مورد کتاب کودک هم خیییلی خیییلی ممنونم از معرفی تون و راهنمایی تون،حتما تهیه میکنم.
ببخشید قرار بود دیشب گزارش بدم،دیر شد،امشب قول میدم حتما گزارش هر دو روزو بنویسم.
روز به خیر...یا حق.🙋🏻
سلام. یخچالتون چیه؟
یخچال ما پارسه معمولی، بالای جا میوه ای یه برآمدگی هست که زیرش موتور یخچاله. اونجا یا سوراخ کوچیک هست که گاهی ذرات ریز غذا و.. میرن و بسته میشه.
با یه جسم نوک تیز راهشو باز کنید. آشغالارو دربیارید دیگه آب جمع نمیشه.
سلام به همگی. صبح بخیر.
دیروز تا ظهر سر کار بودم. ظهر که برگشتم ناهار خوردیم.
خواستم بخوابم نشد.
در یه حرکت انتحاری برای اولین بار مربای انجیر درست کردم. چون اولین بار بود کم درست کردم. عالی شد. 🎯
کل خونه رو جاروبرقی کشیدم. 🎯
سرویسو شستم. 🎯
یه مقدار انجیر شستم گذاشتم تو سینی تو تراس که خشک بشن. 🎯
خواهرم رفت بیرون. قبل رفتن ساکشو جمع کرد که ما ببریم خونه تحویل مامان بدیم. یه هفته خونه خودشونه راحته از دست ما 🤣
برای همسرم چای بردیم🎯
یه سر رفتم خونه مامانم تا پسرم با بچه ها بازی کنه 🎯
مامانم تعارف زد شام بمونید ما هم موندیم. همسرم اونجا ماشینو شستن. 🎯
بعدش اومدیم خونه، یه ساعت معاشرت کردیم و بعدش میخواستیم بخوابیم ولی از جایی که سیفون های حمام رد شده رفته پارکینگ همش صدای آب میومد من فکر کردم احتمالا همسایه بالایی حمامه، یکی دو ساعت طول کشید صدا قطع نشد گفتم شاید دارن تو حموم پتویی چیزی میشورن ولی تا صبح نتوتستیم بخوابیم و صد تا احتمال به ذهنمون رسید آخرش گفتیم شاید لوله خودمون ترکیده، فلکه آبو بستم باز صدا قطع نشد😑از ساعت هشت هم دارم در همسایه هارو میزنم دنبال قاتل میگردم همه رو از خواب بیدار کردم🤣 مدیر ساختمون هم نیست هنوزم علت صدا مشخص نیست. از خونه همسایه بالایی هم صدا میومد رفتم یه طبقه بالاتر خانمه انقد خوابش میومد گفت من اصلا هیچ صدایی نمیشنوم رفت دوباره بخوابه😂😂
فعلا هیچ کدوم از همسایه هارو نمیشناسم. امیدوارم اشکال از هر واحدی هست با کمترین زحمت و هزینه برطرف بشه.
الان با پسرم صبحانه خوردیم کار خاصی ندارم. شاید یه کم درس بخونمـ شاید هم شیطون گولم بزنه برم بخوابم. 😉😂
🤗🌹
اینجا خدا رو شکر خیلی از دوستان اهل مطالعه هستن و بارها کتاب های خوبی معرفی کردن.
هردو عزیز،هم آذر بانو و هم آبان جان بهم لطف داشتن و راهنماییم کردن به همین خاطر دقیق یادم نیست که کدومشون کتاب رو بهم معرفی کرد .از توضیحشون در مورد کتاب هم اسکرین گرفتم که الان براتون میفرستم.
به تشویق یکی از این دو مهربون دخترم رو فرستادم کلاس زبان ولی نمیدونم چرا مغزم قاطی کرده و یادم نمیاد 😅😅
هیییی جوانی کجایی که یادت بخیر🥺😄
ببخشید نتونستم تصویر بفرستم سایت
مشکل داره می خواستم به صورت لینک بفرستم بازم نشد🤔😟
سلام ببخشید سوالم بی ربطه ولی گفتم اینجا بپرسم پسرم سرما خورده برده بودم دکتر قرص کلداستاپ داده به نظرتون ضرر نداره بدم بهش؟ ۱۱سالشه.
قربون تو برم خانوم مهربون.
اذیت نکن خودتو، من بودم. دیشب پستتو دیدم خواستم بنویسم، فرصت نشد.
امثال این کتابا برای خردسالان خوبن خیلی: فسقلی ها، نخودی ها، مجموعه کتابهای " می می نی" ...
یه مجموعه داستان مفصل هست که بیشتر کتابخونه های عمومی دارنش: یه مجموعه ی چند جلدی با اسم قصه های کوچک برای بچه های کوچک که روش نوشته 64 قصه برای کودکان.
همینطوری بزرگتر که میشن، همچین کتابهایی احتمالا براشون جذاب میشه:
95 قصه از متن اصلی کلیله و دمنه ترجمه ی آذر رضایی
مجموعه قصه های تصویری شاهنامه
کتابهای رولد دال نویسنده ی انگلیسی...
و مشابه اینها.
یه کلید مطمئن و خوب برای پیدا کردن کتاب مناسب بچه ها هست:
انتخاب کتاب از انتشارات شکوفه وابسته به انتشارات قدیانی یا مثلا نویسنده ای مثل خانم شکوه قاسم نیا.
تو پست بالا، اشتباه تایپی داشتم که اصلاحش می کنم:
به جای انتشارات بنفشه، نوشتم شکوفه.
سلام به همگی.
🍁 دوشنبه :
کیک پختم
آشپزی انجام شد
شیر جوشوندم و مایه زدم.
سرویس نظافت شد
لباس خشک ها تا شدن
لباس های تیره شسته شدن.
یه تعداد از لباسهای تابستونی رو گذاشتم تو باکسشون، یه تعداد رو کلا از خونه خارج کردم.
جا دستمالی هال، پر شد.
چند تا برگه از مدارک رو گذاشتم تو پوشه ی جداگونه شون و بعد تو باکس جداگونه شون.
بس که این مدت هی دراومدن و دوباره گذاشتم سر جاشون، تصمیم گرفتم این دفعه ازشون خواهش کنم یه مدت از اونجا نیان بیرون 🙄.
🍁 سه شنبه :
حوله های حمام شسته شدن
لباس های ظریف شسته شدن
لباس های سفید هم با سفید کننده شسته شدن.
پنیر درست کردم
آشپزی انجام شد
جارو کشیدم
لباس تا کردم
میوه شستم.
🍁 چهارشنبه :
لباسهای روشن شسته شدن
لباس های خشک شده، تا و اتو شدن.
غذا درست کردم
برای چند تا شیشه و بطری خالی به درد بخور، تو کابینت جا باز کردم
چند تا ظرف خالی رو پر کردم: نمک، گلپر، قهوه...
روی سطوح و کف آشپزخونه تر و تمیز شد
اجاق گاز و سینک هم برق افتادن.
🍁 امروز :
گردگیری و جارو ی سریع( ولی نه خشن 😊 ) انجام شد
لباسهای تیره رو ریختم تو لباسشویی
لباسهای خشک رو تا و جابه جا کردم
سرویس نظافت شد
آش درست کردم
و
سرخکن تمیز بشه
جامایعی و جاپودری پر بشن
خانوادگی عازم خرید بشیم:
دخترم باید کم و کسری های لوازم التحریر شو بخره
منم برم سراغ خرید لباس پاییزی برای سه تایی مون. البته بیشترشو تو حراج بهار خریدم، چند تا چیزی که مونده رو دارم به تدریج می خرم.
در نهایت خرید فروشگاهی برای خونه هم انجام بشه
و بعدش توی یه پارک، شاممون رو که با خودمون می بریم (همون آش)، بخوریم.
🍁 فردا:
اما فردا.
فقط می خوام چند تا کار خیلی ضروری خونه رو انجام بدم و تمام.
مهمترین کار فردا، ناهاره که اونم میخوام یه چیزی بذارم که هم مقدماتش سه سوته آماده بشه، هم شان و منزلت ناهار روز تعطیل رو حفظ کنه... 😇
سلام دوستان مهربونم 💞♥️
امیدوارم همه تون شاد و سلامت باشید
مرسی از اینکه یادم کردید
خیلی دوستتون دارم
سعی میکنم از فردا بیام ♥️
سلام دوستان،گزارش چهارشنبه:
ختم ها انحام شد،صبحانه وناهار و شام آماده و صرف شد.لباس سفارش داده بودم،بسته رسید تحویل گرفتم.
خانه مرتب شد،سرویس شسته شد، دوش گرفتم،ظرفهای ناهار و شام شسته شد،شب قرار بود بریم شب نشینی کادوشون رو آماده کردم(برای منزل نویی)،شب رفتیم مهمونی و تمام.
پنج شنبه: ختم ها و صبحانه و ناهار وشام. کمد دخترمو ریختم بیرون لباسهایی که کوچیک شده بودنو جدا کردم بدم به نیازمند،کمدش یه نفسی کشید،باقی لباسهارو که اندازه بودند چیدم تو کمد و آویزی ها رو آویز کردم.
بعد از ظهر قطاب درست کردم،خوشمزه شد جاتون خالی.
ظرفها هم شسته شد و شب هم رفتیم جایی برای تبریک تولد و دیگه چیزی یادم نمیاد...وتمااام.🌼🌼🌼
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز