2777
2789

لطفاً بد برداشت نکنید من پدر مادرم رو به یک اندازه دوست دارم اما نمی‌دونم چرا از اول هر بحثی می‌شد من طرف پدرم رو می‌گرفتم و خب الان طوری شده که حین بحث خودش و مادرم حتی اگر مقصر باشه می‌گه عطرین(من) تو بگو من درست می‌گم یا مامان:)

مثلاً گاهی وقت‌ها که شب دیر برمی‌گرده خونه و صبح مادرم می‌پرسه چرا ساعت ۴ صبح اومدی خونه پدرم می‌گه عطرین مگه من رأس ساعت ۱۲ خونه نبودم؟

من هم برای این‌که بحث نشه می‌گم آره😭

قلب مادرم می‌شکنه درسته؟

تازه مادرم افسردگی هم داره…

من چیکار کنم می‌شه راهنماییم کنید لطفاً😭

京香水月

خب چرا دفاع میکنی اگه حق باهاش نیست؟

 عاشق شده‌ام.شکست خورده‌ام. پیروز شده‌ام.اشتباه کرده‌ام.انتقام گرفته‌ام. تحقیر شده‌ام. دوست داشته شده‌ام.به من عشق ورزیده‌اند. زیرابم را زده‌اند. از کار بی‌کار شده‌ام.دستم را گرفته‌اند. سفر کرده‌ام. وحشت کرده‌ام.از ته دل خندیده‌ام.شهری را که دوست داشتم ببینم دیده‌ام. دیوانه‌وار رقصیده‌ام. خدا را گم کرده‌ام. خدا را دوباره پیدا کرده‌ام.سقوط کرده‌ام. در منجلاب دست و پا زده‌ام.نفرت ورزیده‌ام. از خودم متنفر شده‌ام. خودم را دوست داشته‌ام.برای درست کردن اشتباهاتم از جا بلند شده‌ام. برای ادامه‌ی یک زندگی جنگیده‌ام.نفرت‌هایم فروکش کرده‌اند.کتاب خوانده‌ام. فیلم دیده‌ام.فریاد زده‌ام.گریه کرده‌ام. دوست داشته‌ام تا ابد جاودانه بمانم. کسانی از دیدنم هیجان زده شده‌اند. کسی دوست داشته سرم از بدنم جدا شود. مسیرم را پیدا کرده‌ام. بدنم را به سبک خودم دوست داشته‌ام.هورمون‌های مادرانه‌ام فعال شده‌اند.عقل و منطقم غالب شده است.نگذاشته‌ام شکستم را ببینند.و در تمام این مسیر شبیه هیچکسی نبوده‌ام و چیست زندگی جز همه‌ی اینها... 🍂🔮

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

منم قبلا خیلی طرفداریشو میکردم مامانم حس تنهایی داشت ولی چند وقته که کلا حقو به مامانم میدم ولی چه فایده باز کاراشو ادامه میده

«گوش کن؛ فقط گوش کن ببین چی می‌گم: اینو تو مغزت فرو کن، باشه؟ تو تا الان دووم آوردی؛ اون روی سکهٔ این دووم آوردنت هم یعنی زندگی وجود داره؛ زندگی، می‌فهمی؟ یه چیزایی هم پیش میاد که تو رو خوشحال می‌کنه. پس این‌قدر دلواپسِ نگرانیات نباش. فقط یه‌کم دلواپس باش. یکم دلواپسی رو می‌تونی اداره کنی. اما سوپر- دلواپسی رو نه!» خسته تر از اونیَم ڪه اهمیت بدم..!_سبز ماندن در بین ویرانی ریشه می‌خواهد..!_

احتمالا پدرت بیشتر محبت میکنه بهتبچه ها طرف والدی رو میگیرن که بیشتر هواشونو داره

نه، هردوشون خیلی زیاد بهم محبت می‌کنن اما چون پدرم خیلی ساکت‌تره ناخودآگاه حق رو به اون می‌دم دلم می‌سوزه

京香水月

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز