2777
2789
عنوان

این حال و روز منه.چه میشه کرد؟

| مشاهده متن کامل بحث + 60305 بازدید | 445 پست
آیناز جون فکر کنم منظوره ناردونه این بود که وقتی مساله رو رو کردی به عنوانه تهدید بگی که مثلان قید بچه ها رو هم زدی که شوهرت حس کنه افتاده تو هچل ،من هم تو چند تا پست قبلم مثل بابا حجت بهت پیشنهاد داده بودم تو پرده حالیش کنی و سفت وایسی چون اون به هر صورت حاشا میکنه ،مگه اینکه واقعن سره بزنگاه بتونی مچش رو بگیری ،خلاصه خانومی برات دوا میکنم خدا بهت قدرت و شانس بده .راستی یه سوال اون خانوم خودش مجرده یا متاهل ؟؟تو فامیل یا غریبه هست؟
سلام آیناز جان ،

عزیزم من تا حدودی شرح حالت رو خوندم ، خیلی ناراحت شدم.

دیشب وقتی رفتم خونه با شوهرم در مورد مشکل شما صحبت کردم ، ازش پرسیدم نظرت چیه ، این خانم باید با شوهرش چه کار کنه

میدونی نظر همسر من این بود که کسی که برای بار دوم با وجود 2 تا بچه رفته سراغ این کار ، باز هم میره و مشکلش ریشه ای و عمیقه . ایشون با سکوت شما کاملا مخالف بود و میگفت بالاخره باید مشخص بشه این آقا هدفش چیه ، با حرف نزدن شما هیچ مشکلی حل نمیشه و چه بسا این رابطه عمیقتر بشه.

نظر شوهر من این بود که شما اگر هم میخوای فعلا در مورد اینکه همه چیز رو میدونی چیزی نگی ، حداقل این حق رو داری که ازش بپرسی برای چی این چند ماه تمایلی به رابطه جنسی نداشته ؟ خیلی منطقی و آروم ازش بپرس علت این کارش چیه ؟ بهش بگو من فکر میکنم تو مریضی ، چون فقط یه آدم مریض ممکنه این حالت رو داشته باشه و یا اینکه علت دیگه ای که خوب باید خودت برام بگی ، همین حرف خودش یه زنگ خطری براش میشه که فکر نکنه تو خیلی ساده ای و چیزی نمیفهمی.

راستی مسئله دیگه اینکه اگه روزی تصمیم گرفتی که دستش رو رو کنی ، هیچ وقت بهش نقطه ضعف نشون نده برای گرفتن بچه ها ، بهش بگو بچه ها رو باید خودش نگه داره ، وقتی ببینه تو خیلی راحت داری میدون رو خالی میکنی و میخوای بچه ها رو هم نگه داری ، خوب دیگه چی از این بهتر ، بهت میگه خوش اومدی ، ولی وقتی مجبور باشه دو تا بچه رو بدون حضور تو بزرگ کنه ، اونوقت دیگه مطمئن باش خیلی مسئله براش سخت میشه.

به نظر من هم مشاورت رو عوض کن.

برات آرزوی موفقیت میکنم.

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



آیناز خانوم به نظر من تنها راه در حال حاضر انتظاره و این که تمام تلاش خودت رو برای نزدیکی بیشتر باهاش انجام بدی. ولی حواست باشه مچگیری خطرناکه . من نمیدونم این روابطشون چطور اتفاق میفته . کجاست . چجوریه که میگی میتونی مچشون رو بگیری . اما با این جمله ای که بهت زده یه خورده دقت کن . من واقعا نمیدونم که مچگیری کار درستی هست یا نه . از یه مشاور بخواه کمکت کنه
http://ehda.ir/
http://www.mahak-charity.org/main/fa
آیناز جان با تعریف هایی که از شوهرت کردی باید بگم این آقا خیلی دودره باز و زرنگ تشریف دارن،خیلی از چیزایی که بهت میگه بلوف هست توجه نکن ،یک نکته رو میخام بهت بگم من مورد خیانت رو تو دوستان و اقوام دیدم ولی خدا رو شکر تو زندگیه خودم نبوده ولی بیمیلی جنسی رو تو زندگی خودم تجربه کردم برات تعریف میکنم شاید کمکت کنه ،چون میگی اصلان طرف رو نمیشناسی یک لحظه تو ذهنم اومد که نکنه واقعن، اون طور هم نیست که تو فکر میکنی ،من بارداری پر خطر داشتم و تا سه ماه نباید با همسرم رابطه برقرار میکردیم بعد هم که دکتر اجازه داد همسرم میترسید یعنی در طوله نه ماهه بارداری شاید چهار پنج بار اونم به اسرار من در صورتی که همسرم بسیار آدم گرمی بود و شاید قبل از برداری با وجود اینکه شش سال از ازدواج ما گذشت بود هفته چهار بار رابطه بود بعد از دنیا اومدن پسرم از نظر روانی اصلان همسرم نمیتونست رابطه داشته باشه میگفت اصلان حسم بهت عوض شده ،احساس مادرانه بهت دارم برام عزیز تر شدی ولی نمیتونم بهت جنسی فکر کنم ،خلاصه میخام بهت بگم معمولا این حالت بعد از زایمان پیش میاد تو همین سایت هم مطلب در موردش زیاد هست ،حالا من چی کار کردم ؟دیگه مستقیم ازش نخواستم ساعته خواب بچه رو طوری تنظیم کردم که هرشب حده اقل یک ساعت بتونیم با هم تنها باشیم لباسایی پوشیدم که میدونستم براش جذاب عطری استفاده کردم که میدونستم دوسش داره مصلا میگفتم یه فیلم با هم ببینی بعد کنارش دراز میکشیدم یا مینشستم خلاصه آروم آروم غیر مستقیم کاری میکردم که خودش اشتیاق نشون بده و بعد از رابطه هم کلی ازش تعریف میکردم که مثلان عالی بودی و از این حرفا تا جایی که الان دیگه اصلان مشگلی نداریم و همه چیز مثله سابق هست عزیزم اینا رو گفتم کهشاید کمکت کنم هم تو آغاز ارتباط و هم اینکه بدونی همیشه بیمیلی دلیل خیانت جنسی نیست
به نظر من اول مشاورت رو عوض کن.
2 -خودت رو مقصر ندون و نذار انگشت اتهامات به طرف تو باشه.
3-به دنبال جمع کردن دلایل محکمه پسند باش و با یه وکیل مشورت کن.تا اگه کارت به دادگاه رسید بتونی حقوقت رو حفظ کنی.
4- اگه خونوادت پشتت هستن از طلاق نترس.بزرگ کردن 2 تا بچه تو یه خونواده آشفته که مادر و پدر دایم در حال قهر و دعوا هستند لذتی نداره.
5-اگه فکر میکنی جدایی خوب نیست اونقدر باید صبر کنی تا سرش به سنگ بخوره یا سنش بالا بره و بچه هاش بزرگ بشن تا از اونها و احیانا عروس و دامادش خجالت بکشه.
امیدوارم هرچی زودتر سرش به سنگ بخوره و ازت معذرت بخواد.
اما راجع به سوال هایی که پرسیده بودی راستش سخته جواب دادن چون گاهی کار رو خرابتر میکنه ،من بهت نمیگم چی کار کنی ولی اگه خودم بودم این کار رو میکردم ،با خونوادم صحبت میکردم و بهشون همه چیز رو میگفتم ولی میگفتم به روی شوهرم نیارن که میدونن تا بتونن باهام همکاری کنن ،بعد یه نامه مینوشتم برای شوهرم و همهچیز رو تو نامه بهش میگفتم چون رو در رو حتما دعوام میشد و اونم عصبی میشد و پیش بچه ها کار بیخ پیدا میکرد ،بعد دسته بچه ها رو میگرفتم میرفتم پیش خونوادم بعد تو نامه هم مینوشتم به پدر مادرم حرفی نزدم که نیاد اونجا ابرو ریزی کنه و وقیح تر بشه ،بعد اون آقا یا زنگ میزنه یا میاد دنبالت اگه زنگ زد بهش میگی تحت این شرایط حاضر به ادامه زندگی نیستی و باید تکلیفت روشن شه قید بچه ها رو هم زدی و اگه اصرار به بارگشتت داشت براش شرط و شروط میزاری و امتیاز میگیری .والا اینا به عقل من رسید آیناز جون نمیدونم باز خودت سبک سنگین کن ،با دو تا بچه دست تنها چطورmikhay مچش رو بگیری؟؟
سلام خانم آیناز عزیزم . من تمام کامت ها رو با دقت خوندم . اما یه چیزی در شما دیدم که زیاد بنظرم منطقی نیست . بدبینی شدید شما . به این دلایل : 1- شما با کدام سند مستند مطمئن هستی همسرت با یک خانم ارتباط داره ؟ عزیزم به سوالات من پیش خودت محکم و با سندیت جواب بده نه براساس تصور و توهم . 2- فرض که چنین چیزی باشه . از کجا مطمئن هستی که همسرت رابطه جنسی با کسی داره ؟ 3- بر طبق محاسبه من فرزند شما 3 ماهه هست . و شما 5 ماه هست که نزدیکی نداری . خوب 2 ماه که جز بارداری ات بوده که اصلا نزدیکی توصیه نمی شه . یکی دو ماه هم بعد از زایمان بوده که حداقل یک ماهش خیلی ها نزدیکی ندارن . پس در بهترین حالت می مونه 2 ماه . شما دو ماه ارتباط خاص زناشویی ندارین . اما توضیح ندادی که آیا محبتش هم به شما کم شده یا نه ؟ یا در زمان بارداری و زایمان به شما بی توجهی کرد . و حتی نگفتی فکر می کنی شوهرت دوستت داره .دوست بسیار عزیز و رنجورم - بر خلاف تصور عام که فکر می کنن میل به نزدیکی در زمان بارداری فقط در زنان کم می شه اتفاقا در مردها هم این میل به شدت می یاد پایین . عزیزم شما در این مدت فقط سکوت کردی . اما فکر و تلاش برای احیای خودت و زندگیت حتی بدون توجه به فرزندان و همسرت نکردی . خوبه بدونی یه مرد با بی توجهی متلک و یا سکوت یه زن ممکنه خیلی میلی به ادامه روند قبل نداشته باشه . در ضمن آیا در بچه دار شدن دوم شما این میل به خواسته جفت شما بوده یا اتفاقی ؟ یه دلیل دیگه هم برای اینکه بهت بگم شما بدبین هستید اینه که شما می گین من فوق لیسانس دارم در یک رشته ایی که جالب نیستش . و دایره کار براش کمه . عزیزم فوق لیسانس داشتن یکی از بزرگترین برگ برنده های شماست . در هر رشته ایی . شما باید عزت نفس داشته باشی نه خودت رو دست پائین بگیری . حتی نباید بخاطر فرزندانت از حقوق طبیعی ات بگذری . من مشاور نیستم . اما بهت پیشنهاد می کنم اول که مستندات محکمی داشته باش نه بر اساس تصور . ( اینکه شوهرت تمایلی که نزدیکی نداره نشد دلیل. اما دلیلشو می شه پیدا کرد ) . دوم اگر مطمئن شدی با همسرت صحبت کن - بسیار قاطع و محکم و اگر دیدی خواست برای شما که یه خانم برجسته و تحصیل کرده هستی قلدر بازی در بیاره از فرزندانت بگذر چون به صورت قطع تا 7 یا 10 سال بچه ها به مادر احتیاج و البته تعلق دارن - ببخشید من عادت دارم همیشه فکر می کنم دارم خواهرم رو نصیحت می کنم بخاطر همین شاید از نظر من خوشت نیاد اما بخاطر خودت این موضوع رو جوری تموم کن که چند سال دیگه از این که یا تهمت زدی و اصلا چنین چیزی نبوده پشیمون نباشی یا به خاطر اینکه درست حدس زدی اما کاری نتونستی برای جوونی خودت کنی . موفق باشی .
ایناز جون
واقعا متاسفم از شرایطی که برات پیش اومده و امیدوارم به زودی به بهترین شکل ممکنه حل بشه چون این شرایط یعنی سکوت و غصه خوردن فقط باعث افسردگی خودت و طلم در حق بچه ای هست که داره شیر پر از غصه مادرش رو می خوره.
منم با نظر دوستان موافقم حتما از یه مشاور دیگه کمک بگیر و این مساله را با یکی از اعضای خانوادت به 2 دلیل در میون بگذار.
1 حداقل یه نفر از شرایط شما با خبره و اگر کار به طلاق کشید هوای شما رو داره.
2 اینطوری دیگه اونها شما رو متهم نمیکنند که چرا در جریان نگذاشتیشون و اگه از قبل می دونستند کار به اینجا نمی کشید.
در ضمن به نظرم با یه وکیل در ارتباط باش و تا حد ممکن از شوهرت مدارک خیانتشو جمع کن ولی برای من هم سوال هست که شما چطوری اینقدر در مورد خیانت همسرت مطمعنی؟
اگه واقعا برات 100در 100 خیانتش ثابت شده به نظرم این زندگی اونقدر ارزش نداره که به پاش جوونی و اعصابت رو بگذاری!
آیناز جان سلام.
من تمام کامنت ها رو از اول تا اینجا خوندم. حالا نظر خودم رو می گم که البته فقط نظر منه.
ببین خانمی این زندگی مال توئه, حق توئه و هیچ کس حق نداره حق تو رو ازت بگیره. اصلا فکر کن که بچه نداری و سر کار هم می ری, یعنی همه چیز تو زندگی همینه؟ نه عزیزم تو قبل از مادر بودن و همسر بودن انسانی و هر انسانی دوست داره که با قدرت تمام متعلقات خودش رو حفظ کنه و به کسی اجازه دست درازی به اونها رو نمی ده.
مسلما تو با شوهرت روزهای خوب و عاشقانه هم داشتی پس اینطور نیست که اون تو رو اصلا دوست نداشته باشه. حالا به هر دلیلی گمراه شده و داره هرز می پره . من نمی گم که بسوز و بساز من می گم همه تلاشت رو برای پیروزی خودت و چزوندن اون زنه بکن که بعدا خودت رو برای کوتاهی ملامت نکنی. من می گم زود میدون رو خالی نکن.
اول از همه رو اعتماد به نفست کار کن و خودت رو دوست داشته باش و قبول کن که چیزی کم نداری.
این روشی که بهت می گم برای یکی از دوستام جواب داد ببین سعی کن حس حسادتش رو تحریک کنی. دوست من شوهرش فقط هفته ای یکبار می اومد خونه بهش گفتیم حسابی به خودش برسه. آرایش کنه. تا می بینه شوهرش داره می یاد وانمود کنه که ساعتهاست داره می رقصه . آرایشگاه گرون بره. از بازارهای گرون لباس بخره واسه خودش و بچه هاش خلاصه که شوهره فکر کنه نکنه خانمش داره از راه به در می شه. آخه می دونی که آقایون همه چیز رو واسه خودشون خوب می دونن و واسه خانمها اصلا.
به نظر من یکی از دلایلی که آقایون دنبال این کارها می رن اینه که خیالشون راحته که زنشون سر جاش هست و فقط مال خودشونه. حس مالکیت آقایون خیلی قویه اگه شک کنه که داره تو رو از دست می ده خودش رو به آب و آتیش می زنه که دوباره به دستت بیاره.
یه کار دیگه ای که می کنی بیاو از زبون این و اون از خودت تعریف کن مثلا بگو رفته بودم واکسن بچه رو بزنم یه خانم اونجا بود و می گفت اصلا بهت نمی یاد بچه داشته باشی و اینکه وای چقدر شما خوشگل هستی و از این حرفها.
شوهرت وقتی ببینه دیگران این همه از تو تعریف می کنند این امر بهش القا می شه که راست می گن و من چرا متوجه نبودم.
این رو هم بگم شاد اولش بگه چاخان گفتن و از این لوس بازی ها ولی مطمئن باش با تکرار تو خلوتش فکر می کنه و می ترسه و بیشتر باهات همراه می شه.
آیناز جون ببخشی که من زیاد حرف می زنم ولی به خدا دلم داره آتیش می گیره آخه خودم 7 ماهه باردارم و می دونم که چقدر تو اون دوره بهش احتیج داشتی و با نبود محبتش چی کشیدی.
یه کار دیگه ای که می کنی اینه که براش خرج بتراش و در ضمن اصلا نگذار تنها بره شهر دیگه حتی اگه دوست نداری باهاش برو و سعی کن به هر ترتیبی برنامه هاش رو بهم بزنی و به بچه سه سالت یاد بده که مدام بخواد با باباش تلفنی حرف بزنه و بگو بهونه تو رو می گیره, داره گریه می کنه و تو رو می خواد. بیا با هم ببریمش پارک و از این حرفها
خلاصه به هر طریقی برنامه هاش رو بهم بزن.
وقتی تو شهر محل زندگیت هستی بچه ها رو برای دو ساعت بذار پیشش و برو ورزش برو کلاس زبان و... اینطوری تو مسائل بچه ها هم درگیر می شه و دیگه همه چی رودوش تو نیست.
در مورد مسائل جنسی هم سعی کن حتی اگه بدت می یاد با اشوه و ناز اطوار بطر غیر مستقیم وسوسه اش کنی.
خودش می یاد طرفت.
بذار یه چیزی بهت بگم یه جایی خوندم که از یه خانم خراب تو انگلیس پرسیدن از اینکه مردهای مختلف می یان و به تو به چشم یه کالا نگاه می کنن و می رن احساس یدی نداری فکر نمی کنی که باختی؟ اون خانم جواب داد نه اونها هستند که بازنده هستند چون می یان و برای زمانی کوتاه که من اونها رو بازیچه خودم می کنم کلی پول می دن و میرن و تو این مدت من اونها روی انگشت می چرخونم.
این رو گفتم که در زمان رابطه جنسی حس بدی نداشته باشی و فکر نکنی که بازنده ای و از روی اجبار داری این کار رو می کنی تو در واقع این کار می کنی تا خودت و توتناییهات رو ثابت کنی. اطلا به دید ضعف به این مسئله نگاه نکن سعی کن تو رابطه رو تو دست بگیری و وادارش کن (البته با سیست) که کارهایی رو بکنه که تو می خوای و دوست دری.
طلاق آخرین راهت باشه چون همیشه راححترین راه بهترین نیست.
موفق باشی ما رو بی خبر نگذار
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

حسادت

magodi | 36 ثانیه پیش
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز