ای بابا شما دیونه این بالاخره جگرگوششو داده به شما طبیعیه یکم حسودی کنه ولی دلشون پاکه مهربونن من اصلا حال میکنم وقتی عصبی میشه خنده دارمیشن مادرشوهرنمک زندگیه
اهش میگیره نبایدکاری کنین ک گریه کنه اون یه مادره طبیعیه حسودی کنه که پسرش تورو بیشتردوست داره هیچی ثوابتر از اخترام گذاشتن ب بزرگا نیست من دلم نمیاد مادرشوهرم گریه کنه عذاب وجدان میگیرم باهاش اشتی کن نزار بین مادروپسرجدایی بیوفته هرچی باشه یزیدم باشه اون یه مادره گناه داره یادت نره شوهره تو بچه اونه اون مادره که شوهرتو دنیااورده باهاش اشتی کن کینه وبدیارو فراموش کنین
غمناک الان خوشبختی دیگه عزیزم؟
منم همیشه تو مجردیام میگفتم باید با مادرشوهرمو خواهراش ...اگه داشته باشه...دوست باشم...کلی رویا تو سرم بود....
اوایل ازدواج خوب بود ...منو همسرم فراتر از زنو شوهر بودیمو استیم...هرگز بحثی نمیکنیم بخصوص بی احترامی پیش بقیه ممنوع ...برعکس جاریو برادرشوهرم..بعدها فهمیدم مادرو خواهرشوهر یه حس حسادت توشون هست...هرچی زندگیت اروم باشه اونا نمیتونن ببینن...خونه ای که از اول ازدواج قرار بود توش بمونیم تا خودمون یه جای مناسب بسازیم یابخریمو با بیشرمیو بی احترامیو ...گرفتن ..دقیقا وسطه زمستون با یه بچه ۹ ماهه که تازه دندون اولش نیش زده بود '''کلی بچم مریضی کشید سر اسباب کشی ...خدا جواب هر چی مردم ازارو بده ...اون خونه هم خالی افتاده و من درسای بزرگی نصیبم شد که عروس خوب بودنو سربه زیر بودنو حرف نزدن بخاطر احترامو ....فقط دیوونگیه....خدا خودت شاهدی ...رفتارا و حرفا و نیش و کنایها و دروغاشون یادم نمیره ...هنوزم در ارتباطم باهاشون خیلللییی کم در حد سرزدن چنددقیقه به مادرشوهر .....بخاطر احترامی که بهمسر دارم چون مادرشه ولی خونه بقیه نمیرم.....خدایا خووت دیدیو شنیدی چقدر بیرحمانه با ما رفتار کردن
سلام دوستان
مادرشوهرمنم دوران حاملگیم پیش همه چاپلوسی میکرد ک بعد زایمان چهل روز تموم خودش مراقبمه ولی ی هفته ک گذش کاری کرد خودم با پای خودم برم از خونش همشون همینن
سلام دوستان گلم
من مادرشوهرم و پدر شوهری دارم که هیچ کاری برای منو شوهرم نکردن
حتی عروسیمون رو هم خودمون گرفتیم و یه دونه یه قرونی حمایتمون نکردن
در صورتی که موقع خواستگاری قولهایی به پدرم دادن که هیچ کدوم رو انجام ندادن
فقط قرار شد نصف قسط وامی که برای ازدواج کرفتیم رو به ما کمک کنن که اونم میشه ماهی پونصد تومن
در صورتی که خرج های اضافی خیلی دارن و همش یه سره شمالن
فهمیدم این ۶ ماه حتی یه دونه قسط هم ندادن و شوهرم جلو من میگفته دادن و همه رو خودش داده
دیشب هم با کمال وقاحت گفتن ما نمیدیم و وظیفه ای نداریم
در صورتی که به شوهرم قول داده بودن
حتی پدرش گفت ما که نمیخواستیم عروسی بگیریم خودتون بریدین و دوختین
در صورتی که به پدر من قول داد تا بهمن ۹۷ برام عروسی بگیره
خیلی دیروز شوهرم رو جلو من خجالت زده کردن
شوهرم هم میگه دیگه من باهاشون کار ندارم و دورشون یه خط قرمز کشیدم
مادرشوهرمم دیشب هر چی دلش خواست بهمون گفت
نمی دونم چیکار کنم
بهشون زنگ بزنم یا نه
اشتی کنم
شوهرم که یه دنده میگه نه
من اومدم بگم یه عدد مادرشوهرام.خداییش دوسش دارم زن خوبه....
خخخخ جدی میگم💃💆👩😽😱😳😝🤤😘😘😘
مادر شوهر من با جاریم پشت سرم حرف میزنه😂
وایه من فضوله...همش میگه وسایل سیسمونی روبیارببینم....چی خریدی جدید....اه
منم دقیقن قدم 164 وزنم 58!
مادرشوهرم هی میره و میاد میگه ما عروساموم تا ازدواج میکنن چاق میشن تو چرا چاق نشدی
البته از خوشگلیم خیلی تعریف میکنه
درکل کادرشوهرم بد نیست. اما خیلی خودشو به مریضی میزنه و جلب توجه میکنه.
الانم ساعت 12 شبه و شوهرم مامانشو برده دکتر :)
دو ساعته غذا پختم و منتظرم
انقدر نگید شوشو
نگید شوشو
نگید شوشو
نگید شوشو
چطور این تاپیک بعد از هفت سال به روز شده؟ اولین پست ماله ساله 91 هست!
