ساعت شش هر چهار نفر بیدار میشیم هفت از خونه بیرون میزنیم من با اسنپ میرم سرکار چون چند ماهی هست ماشین ندارم همسرم پسرا رو میرسونه مدرسه و میره سرکار
ساعت یک بچه ها برمیگردن منزل پسر بزرگم غذا رو با مایکروویو گرم میکنه میخورن ظرفاشون رو میذارن ماشین به درسشون میرسن تا پنج و نیم که من برمیگردم اگر پسر کوچیکم بعد از ظهری باشه پنج و نیم میرم دنبال اون پیاده با هم برمیگردم
من و همسر ناهار میبریم ایشون ساعت ناهار دارن اما من هروقت تایم آزاد باشه میخورم
نزدیک شش میرسم منزل کارهای شام و ناهار فردا رو انجام میدم چون فقط یک وعده برنج میپزم شام همیشه نون هست در دیرترین حالت ممکن هشت شام میخوریم
پسر کوچیکم ۹ و نیم میخوابه بزرگه ۱۰ و نیم من و همسر نهایت بیداری تا ۱۲
از شرایط بالا بسیار پیش اومده که مهمان داشته باشم اما پسر کوچیکم حتی اگر مهمان باشه تایم خوابش عوض نمیشه
همسرم هم راس ۱۲ شب بخیر میگن و برای خواب میرن