مینیمالیست شدن یعنی چی؟

چقدر خوووب... زندگی من بیست ساله اس و سالها مهمان زیاد داشتم... الان که اومدم شمال... در حد چندنفر مهمان دارم ... واسه همین حس میکنم وسایلم زیادن و کاربردی دیگه نیست... خونه خودم بزرگ بود اصلا حس اضافی بودن وسایلم رو نداشتم...و انبوه وسیله هست که کم کم خروج میزارم...

اینجا چون مرتب همسایه میاد و میره ... کلا روستا هست... نمیشه لباس های باز بپوشم و ان شالله بعد از قرارداد جدید یه فکری باید به حالشون کنم . وگرنه رطوبت حسابشون رو میرسه...

منم مدارکمون رو چند ساله اینجوری پوشه پوشه کردم و واقعا این کار عالیه

بیشتر بنظر میاد شما علافی که با اینکه علاقه نداری ، داری اینجا میچرخی ، خوش بحالت چقدر بیکاری و وقت اضافی داری که حتی تاپیکهایی که مورد علاقت نیست میشینی میخونی اونم دو هزار صفحه😁😁😁😁😁😁

عشقی هایدی جان ، عالی بود جوابت❤️

چه عالی 

در واقع از ورودی هم جلوگیری کردین

آره ازین نظرم درسته 😍😍

چون این دوتا شومیزام کوتاه بودن نمیشد ب تنهایی  پوشید ..راحت نبودم ..با وست خیلی خوب میشه 

سلام عزیزم 

کارتای عروسی رو قطعا رد کن

پارچه هارو همشو بذار جلوت و اونایی که دوسشون داری و جنسشون خوب و راحته و میدونی که استفاده میکنی جدا کن.  باقیشو یا بذار کم کم کادو بده به کسی یا کلا همشونو با هم رد کن بره

درمورد کارتن و پارچه هم، من چندتا کارتن رو با پارچه پوشوندم به عنوان نظم دهنده ولی تجربه من میگه ترجیحا پارچه ها یک شکل باشن و طرحشون ساده باشه خیلی بهتره وگرنه خودشون بیشتر باعث شلوغ نشون دادن کمد یا کشو میشن. درست کردنشم خیلی طول نمیکشه. همت کن یه روز وقت بذار انجام بده با چسب حرارتی سریع میشه جمعش کرد

کتاب هارو اونایی که دوس داری رو نگه دار و باقیشو رد کن. اگرم حس خاصی به هیچکدوم نداری که همه رو رد کن.تاحالا نخوندی یعنی ازین به بعد هم نخواهی خوند. منم کل کتابامو چندسال پیش رد کردم و فروختم. فقط ده تا نگه داشتم که خاص بودن. اونارو هم بعدنا کم کم رد کردم. الان فقط یکی دو تا کتاب دارم که کتاب شعر هستن و مدام میخونمشون 

دیروز امتحانای دانشگاهم بعد از سه هفته تموم شد و امروز یه پاکسازی حسابی انجام دادم.🧽

کل سوراخ سمبه‌های اتاق رو ریختم بیرون و همه جا رو دستمال کشیدم.وسایل مرتبط رو گذاشتم تو یه کشو.همه جزوه هارو تو یه پوشه گذاشتم.

جامدادیم سفیده و تو این دو سال فکر میکردم اگه بشورم خراب میشه.امروز که شستم یه سیاهی دراومد بیا و ببین.الان برق میزنه از تمیزی✨

رخت چرک‌هارو انداختم لباس‌شویی و لباسایی ک رنگ میدادن رو خودم شستم. کشو لباس راحتی رو مرتب کردم.

فقط جاروی اتاقم مونده ک چون ساعت پرمصرف برق بود جارو نزدم بمونه فردا و اینکه کمد لباس بیرونی رو بازبینی کنم.

در آخرم یه دوش گرفتم تمام خستگی این مدت از تنم در رفت🛁

خروجی‌هام: 

دوتا خودکار تموم شده

کلی کاغذ باطله 

یه عالمه رسید خرید 

تیغ ابرو 

جعبه مدادرنگی‌هایی ک تموم شده بود(نمیدونم خواهرم چرا نگه داشته بود😐)

ریزه های اسباب بازی ب درد نخور

یک جفت راکت پینگ پنگ پاره و خراب(۵ ساله خواهرم نگه داشته بود به امید استفاده ولی حتی یه بارم دستش نگرفته)

گل مصنوعی خراب 

لباس زیر رنگ و رو رفته 

یه ست تیشرت و شلوارک(سه ساله داشتم بشور بپوش میپوشیدم پولش کامل حلال شد😁) 

یه تیشرت آب رفته 

از کاربر موشششش خبری نیس انشالله سرش به خوشی گرم باشه

چش بسته غیب گفتی😂😂

این تاپیک امروز رفت توی تاپیک های بروز شده، مث خیلی وقتای دیگه.  

   برای همین اومدم کامنت گذاشتم. 

 وگرنه علاف نیستم بیام۲۰۰۰ صفحه   لیست خروجی تیشرت و شرت و فیش بانکی مردم رو بخونم😂

این تاپیک امروز رفت توی تاپیک های بروز شده، مث خیلی وقتای دیگه.  

   برای همین اومدم کامنت گذاشتم. 

 وگرنه علاف نیستم بیام۲۰۰۰ صفحه   لیست خروجی تیشرت و شرت و فیش بانکی مردم رو بخونم😂

خروجی دیشب

یکی از شربت خوری ها شکست،یکی هم قبلا شکسته بود

یک استند ۳طبقه، ام دی اف که شستنش سخت بود+دمپایی+یک سری وسایل کوچیک گذاشتم کوچه هرکی نیازداره برداره

یک جفت صندل از خونه مامانم آورده بودم،برگردوندم

یک شیشه سرکه سیب که زیاد بود واسمون دادم به مامانم

وسایلی هم که قراره رد کنم یکم طول میکشه من صاحب جدیدشونو  ببینم،گذاشتم تو انباری داخل واحد تا خونه بهم ریخته نباشه

دوست عزیز شاید ظاهر این تاپیک دقیقا همین باشه که میگی ولی از نظر من یک تفکر رو آموزش میده که برعکس تفکر غالب ایرانی ها است :این که هر چه خار آید روزی بکار آید.من گزارش نمی دهم ولی جهت هماهنگی ذهنی, خریدهای هدفدار ،ترجیح آسایش خودم به اضافه کردن وسایل بی استفاده به عنوان اکسسوری ،دل کندن از  وسایلی که حال خوب به آدم نمی دهندو.... خیلی کمک کرده.از فعالین این تاپیک از این بابت ممنونم . شما هم حق دارید دو هزار صفحه رو نخوندید و محتوای ظاهر رو دیدید. ولی چکیده این دو هزار صفحه همین قالب بندی ذهنی هست که توضیح دادم

امروز مجدد رفتم سراغ کمد همسرم امروز نوبت طبقه سوم بود که همش کاغذ بود چون نهار مهمون دارم فقط بخش کوچیکش دسته بتدی کردم هر کدوم گذاشتم تو یه پوشه 

✅️خروجی:چندتا پاکت پول کهنه یا پاره

✅️اعلامیه ترحیم یکی از بستگان همسرم

✅️چندتا کارت ویزیت

✅️چندتا نمی دونم اسمش چیه دفترچه های کوچیک که در مورد بیماری هاست تو مطب دکترا هست.

❇️نهارم سنتی بنابراین ظرف های گل سرخی ام استفاده کنم البته عادت به استفاده ازشون دارم.

❇️اون لیوان شیشه ای دیروز که گفتم گذاشتم بیرون توش یخ بریزم می خوام اگه وسیله ای دارم به چرخه مصرف بیارمش.

منم قبلا پیشبند نمی بستم.اما از وقتی که متوجه شدم اکثر لباسام لک روغن میشه و اینجور خراب میشن، دیگه سعی میکنم پیشبند ببندم. حتی موقعی که میخوام به بچه های کوچیکم‌ غذا بدم.