من یه وقتا گریه میکنم ولی این روزا هم میگذره فدات شم.. منم پسرم خیلی لجبازه دخترمم.بغلی بغلی.. شوهرمم 8 صبح میره تا12 شب
خدایا به همه مادرا صبر بده به منم بده
مرسی
مامانم هست ولی خیلی از روزا خونه نیست تنهام
شوهرمم مه صبح میره شب میاد
الان تازه اوند
بچه تو اون سن همش میگه نه،،،طبیعیه،،،فکر نکن مخالفت داره میکنه
پسرم خیلی نهربونه خیلی با گذشت با اینکه اینقدر کوچیکه
من فکر میکردم خیلی حسودی کنه
اولا غصه رو تو چشاش میدیدم ولی اصلا اذیت نکرد
بغلش نیمردم میدید داداشش گریه میمنه از بغلم میومد پایین میگفت اونو بغل کنم
اللن نمیدونم چرا اینطوری شده
گلم فقط مدارا کن
اقتضای سنشه برطرف میشه
خیلی باهاش لج نکن اگه اون جیزی که ازش میخوای زیاد مهم نیست طوری وانمود کن که یادت رفت چی بهش گفته بودی
اگه باید اون کار رو انجام بده به زور متوسل شو ولی عصبانی نشو
مثلا تو پارک بغلش کن و بدو بگوووو ما رفتیم فرااااااااااار
گاهی از افعال معکوس استفاده کن مثلا بگو نون رو نذار رو سفره اونم برات میذاره یا بگو این لباسو نپوشیا اونم همونو بمیداره
تو این سن خس میکنه کسی شده و میتونه مستقل باشه خخخخخخ
از یکی کمک بگیر گناه داره، منم بچه هام فاصله سنی کمی دارن، به هیچ کس اجازه نمی دادم اول بیاد سراغ بچه دومم باید اولی رو میبوسیدن بعد میومدن سراغ دومی. وقتی بچه دومم گریه میکرد میبردم کنار اولی همینطور که تکونش میدادم با اولی بازی میکردم یا توی تاب تکونش میدادم،به مرور فهمید محبتم بهش کم نشده خودش همه جوره حواسش به داداش کوچکترش هست خیالم راحته بعدها لجبازی و کتک کاری ندارن
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز