متولدین اسفند 89 (شماره 2)

مامان رومینا ما همه همین مشکلات رو با بچه ها مون داریم من هم خل شدم از نخوردن و شیطونی پارمیس و نخوابیدنش موندم چیکار کنم والله خونمون مثل بازار شام هست فکر بکن دیگه چه وضعی دارم

تازگی هم یاد گرفته میریم بالا خونه مامانم هی دست میزنه به کیلدهای گاز

بخدا روم به دیوار ملی جون راس میگی از خودم خجالت کشیدم نیبنم غمتو نبینم حرص خوردنتو تو الگوی مایی ها پا پس نذاری ها به خودت سخت نگیری ها قربونت برم میدونم تو شرایط سختی هستی ولی تو محکم تر از مشکلاتی و از روشون میبری تو دوست جونیه خودمییییییییییییی

مامان رومینا وسایل قیمتی و خطرناک رو جمع کن بذار هر کاری میخواد بکنه این متد منه همه هم غر میزنن که تو لوس میکنی تو بیخیالی تو الی تو بلی ولی من کار خودمو میکنم چون از چیزایی که از چند تا کتاب خوندم واین دستگیرم شده به خودت استراحت بده بده همسرت یه نصفه روز یا یه دیفن هیدرامین بده یه نصفه روز بخوابه(البته من شخصاً این کارو نکردم ولی 2 تا دکتر این پیشنهاد رو به من دادن و گفتن اصلاً ضرر نداره)

بچه ها ممنون از دلگرمیتون واااااااااااااااااقعا !!!!!
فریناز جان منم توهم زدم سنم رفته بالا،ولی به هر کی میگم میخنده،احتمالا مال تو هم توهمه
من الان که نی نی دارم خیلییییییییییییییییییییییییییییییی بیشتر از قبل بهم خوش میگذره،خیلی بیشتر از زندگیم لذت میبرم،احساس میکنم بهم روح امید و انگیزه زندگی داده،ولی برا شوهر باید یه فکری بکنم
ملی جان
مدیریت 4 تا بچه هم برام سخت نیست،ولی مدیریت شوهررررررررر سخته،من یه آدمیم که زیادی اعصاب دارم
گفته بودم بچه ها انقدر از سر و کولم بالا میرن که بقیه اعصابشون خورد میشه ولی من از ته دل میخندم و خوشحالم
کلا آدمیم که با اینکه استرس زیاد دارم ولی ظاهرم ریلکسه!!!!
در حال حاضر با شرمندگی فراوان لیسانس دارم ولی دارم برا ارشد میخونم و میخوام ثبت نام کنم
درآمد؟ در موردش صحبت نشه بهتره،ولی فعلا دو تا رو جواب میده
سنم هم 26 سال و همسرم 30 ساله

سوال دیگه در خدمتم!!!!
برام دعا کنید دوقلو شه یدفعه راحت شم

هر چند که گفتم اگه همسری ادا در نیاره،همین امشب باید پروژه میداشتیم که خسته بود رفت خوابید!!!!!

حالا من چند سال دیگه میام میگم کچل شدم،چه غلطی کردم و....
شما بهم میخندید(خدا نکنه)

یاس نقره ای جون تو که وقت داری حالا دقیقا تو 9 سال از من کوچیکتری من 35 سالمه اما اینو یگم ماه اول نشه ماه دوم میشه

وااااااااااای ملی جون چی میگی خوااااهر جان؟ من و نصیحت؟ یکی باید خودمو نصیحت کنه. نمیدونم چطوری حرف زدم که فکر کردی خیلی ....شاید منم جزو اون دسته هستم که فقط خوب حرف میزنن ولی به عمل که میرسه ... خلاصه ما هم بچه ی انقلابیم دیگه ههههههههه. عزیزم تو که الگو همه ی ما هستی تو صبر و روحیه و من واقعا همیشه اون پسه ذهنم تو رو با خودم مقایسه میکنم و برای خودم کلی تاسف میخورم .من از تو چیزای زیادی یاد گرفتم .

البته اینو بگم من خیلی زیاد سعی میکنم رو خودم کار کنم و خیلی انتقاد پذیرم و اشتباه خودم رو قبول میکنم وقتی حوصله نداشته باشم ما یه من عسل هم ...منم مثل فریناز سعی میکنم زیاد به بهدادم گیر ندم و باهاش بازی هم میکنم البته تو مسایل تربیتی خیلی هم بی خیال نمیتونم باشم مثلا بهداد ناراحت که میشه اسباب بازیشو یا هرچی که دم دستشه پرت میکنه یا منو میزنه ولی من سرش داد نمیزنم فقط با حالت جدی میگم این کار بده نکن گاهی توجه میکنه و گاهی هم نه ولی مطمنم که به مرور تو ضمیر ناخودآگاهش ثبت میشه که چه کاری خوبه و چه کاری بده ولی اگه قرار باشه که خودم داد بزنم که دیگه نمیتونم به اون بگم داد زدن بده.

فریناز جون من سه روز در هفته سر کار میرم یک شنبه و سه شنبه و پنج شنبه هم که تا ساعت 1. عزیزم همین دو روز و نصفی خیلی برای روحیه ام خوبه و تقریبا با اینکه از نظر جسمی خسته میشم ولی از نظر روحی شارژ میشم. و دیگه اینکه متاسفانه من وقتی پول تو دست و بالم نباشه عصبی و کلافه میشم و الانم با این شرایط افتضاح نمیتونم به همسرم زیاد فشار بیارم برای همین با اینکه حقوقم خیلی زیاد نیست (حدود 180هزار تومن)ولی همین که انقدری هست که بتونم برای خودم و عزیزانم یه وقتایی چیزی که دلم میخواد بخرم برام خوبه . البته مدیرمون خیلی گفت اگه میخوای تمام وقت بیا ولی خودم قبول نکردم اصلا نمیتونم فکرشو کنم که برای پسرم هیچ وقتی نداشته باشم و واقعا وقتی با بهداد غرقه بازی و شادی میشم انگار دنیا ایستاده و داره ما رو نگاه میکنه و خیلی انرژی میگیرم از این گل پسره شیطون.

فریناز منم بعد از زایمان خیلی از نظر جسمی داغون شدم و واقعا فکر میکنم که چند سال یهووو سنم بالا رفته. ولی خوب مثل یاس نقره ای از نظر روحی خیلی خیلی خوشحالم . منم خیلی حوصله بچه ها رو دارم ولی خوب وقتی بچه ی خود آدم باشه و مجبور باشی تمام مسوولیت هاشو رو به دوش بگیری دیگه خیلی وقت و انرژی برای بازی و شاد بودن کودک نمیشه گذاشت. منم یه زمانی قبل از مادر شدن خیلی دوست داشتم 4 تا بچه داشته باشم ههههه برای خودم رویاهایی داشتماااااااا ولی الان وقتی میبینم بچه ها چقدر از پدر مادراشون توقع دارن (و من چقدر مسوووولم و به قول ملی چقدر زیاااد مدیریت میخواد خواب و بیداری و غذا و بازی و ...و چقدرم پول میخواد پوشک و لباس ودکتر و دوا و اسباب بازی های فکری و غیره و چشم به هم بزاری مهد و پیش دبستان و ...) بی خیال میشم و شاکرم خدای مهربونم رو برای گل پسرم و تنها آرزوم شادی اونه و اینکه بتونم زمینه رو برای موفقیتش در بزرگسالی فراهم کنم البته میدونم فقط با پول نمیشه ولی خوب اگه پول نباشه روحیه ام خراب میشه و دیگه همین حوصله و وقتی هم که براش میزارم رو نمیتونم بزارم.

با همه ی این صحبت ها منم خیلی دلم میخواد بهدادم خواااهر یا برادر داشته باشه (خدا جووونم دله خودم دخمل میخواد) ولی اگه شرایط مملکت بهتر بشه و حداقل از نظر کاری و مسکن یه ثباتی تو جامعه درست بشه که حداقل نگرانه فردای کارمون و اجاره خونم تا حدودی نباشیم که اونم با سن من 31 سال دیگه خیلی بهش امیدی نیست . البته خداااا جونم خودت میدونی که ما با امید زنده ایم

هَی وااااااااااااااای من . ملی بیا اینم پست بلند بالااااااااااا. خوشت اومد چه دختر حرف گوش کنیم.

یاس نقره ای جاااان تو وبلاگ مهدیه زهرا جون خواندم که مشاور گفته تلویزیون نبینه . گفتم اینجا سوال کنم شاید برای مامانای دیگه هم سوال باشه؟
اصلا نباید ببینن یا تایم مشخصی داره برای تماشا یا برنامه ی خاصی به صورت کنترل شده باید ببینن؟ اگه تلویزیون روشن باشه تو خونه چی وبچه سرش به کاره خودش باشه چی؟
مرسی

مژگان جان خدا از دهنت بشنوه!!!!!
اگه تا بهمن نشه بی خیال میشم تا بعد ماه رمضان،چون سر مهدیه زهرا گرمای هوا ویارمو خیلی تشدید میکرد

پانی عزیزم میگفت روشن هم نباشه
میگفت هم بچه نمیتونه حرف بزنه،هم یاد میگیره با شخصیتهای مجازی ارتباط برقرار کنه

من از وقتی تلوزیونو کم کردم مهدیه زهرا خیلی بهتر شده و خودش میتونه خودشو سرگرم کنه،
با کتاب و....

سلام مامانا


مرسی که احواله منو مبینو پرسیدید؟ نمیتونستید لااقل یکیتون بگین کجایی مبین اسهالش خوب شد؟/؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

بچم ده روزه اسهال داره 2 بار آزمایش دادیم هیچی نشون نداده اکروز یکم بهتر بود....

دیروز تولدم بود................

مژگان خانم دیدی بچه های دیگه هم خوابشون درسته فقط مبین تنها نیست...منم خیلی کم تلویزیون نگا میکنم..

نمیدونم چرا هرکی یه چی میگه؟هم مشاور هم دکتر برای به حرف اومدن مبین به من گفتن براش سی دی بذار برنامه کودک ببینه...حالا مشاور شما گفته نبینه نمیدونم والا

عیدتونم پیشاپیش مبارککککککککککک

بمیرم برا مبینم که حالشم نپرسیدیم. . نگین جان من که انقد تیکه تیکه میخونم هر سری یادم میره سری قبل کدوم پستارو خونده بودم.. ولی خوب اینا دلیل نمیشه احوال پسر خوش خنده ی کلوپمونو نپرسم. ایراد از خودم بود من شرمنده..
مایا هم یه بار واسه دندونش بود انگار یه ماه پیش یه ده بیست روزی همینطور روان! بود.. هیچ دلیلی هم نداشت. همش لثه ش ورم داشت بعد از اینکه اسهالش خوب شد دندونش زد بیرون! ایشالا که پسرمون هم زودتر خوب شه..
تولدت مبارک نگار خانم. شما آبانیا هم حسسسساس! نیکی ما هم آبانیه همش همینو تکرار میکنه میگه ما حساسه روحیه مون مراقب رفتارتون باشین!
ما امشب با مایا ده تا کتابی خوندیم 6 دور اژدها رو خوندیم تا خوابید! دو دور حسنی و بره رو که فقطم قسمت باباش و قیچی تیزش مهمه!
من که از 18 ماهگی براش کارتون گذاشتم ببینه اینا بسته به متد آموزشی که خانواده قبول دارن فرق میکنه. به نظر من لازم بود قبل از تی وی بچه با دنیای طبیعی آشنا بشه. البته موسیقی و داستان صوتی رو از زمان بارداری داشتیم..
پانی جون ممنون از اینهمه تعریفات! شما بچه های این کلوپ تکین! خودتون ماهین من همش تو ستاره ها دنبالتون میگشتم پیداتون نمیکردم!!
دیگه از پستایی که خوندم تو این یکی دو روزه فقط یادمه انگار یاس نقره ای با دلخوری جواب سوالامو داده بود.. خواستم همینجا بگم یاس جان فک نکنی لحن سوالام بد بوده هااااااااااااا اصلا بد نبوده فقط متعجب بودم آخه تو این دوره زمونه دیگه آدمایی مث شما کم پیدا میشه البته با این اوصافی که از خودت گفتی. الان آدما انقد درگیر روزمرگیهاشون هستن که گاهی حوصله ی یه أدم دیگه رو هم ندارن چه برسه به حوصله و صبر نگهداری و تربیت بچه ها .. مهم اینه که از وضعیت زندگیت راضی باشی و نسل بعد از خودت رو شاد و پربار تحویل جامعه بدی دیگه باقیش به من و دیگران ربطی نداره. سوالای خصوصی رو هم مث سن و تحصیلات که پرسیدم یه جورایی واسه این بود که بدونم این نظر چه طبقه ای از جامعه س. صرف آمار گیری! امیدوارم که برداشتم اشتباه بوده باشه و ناراحت نشده باشی.
خلاصه امیدوارم که آقای همسر شما هم همکاری کنن تا شما خانواده ی پر جمعیت و شادی رو داشته باشین.

نگین جان برا مبین ناراحت شدم
تولد خودتم مبارک

ملییییییییییییییی عزیزممممممممممم
من اصلا ناراحت نشدم.
هر کی برا خودش یه نظری داره،قرار نیست تو هم مثل من فکر کنی
من زیادیییییییییییییییییییییییی بچه دوست دارم،همین
وقتی با بچم میرم بیرون مثل بچه کوچولوهایی که یه حس خاصی به عروسکشون دارن،خوشحالم،نمیدونم منظورمو فهمیدید یا نه
هنوز با مهدیه زهرا یه جوری بازی میکنم که به نظر بقیه مثل بچه ندیده هام

از بچگیش هم نمیترسم
فقط خیلیییییییییییییییی نگران دوره نوجوانی و بدقلقی ها و.... هستم
که حتما میخوام با مشاور مدام در ارتباط باشم تا این دوره هم به لطف خدا درست و خوب بگذره

با یه نفر هم نمیشه آمار گرفت،تازه با حساب خودم باید دانشجوی دکترا میبودم،ولی فشار قوم شوهر نذاشت!!!!!!!!! برای ادامه درس هم خیلیییییییی جدی ام
و برا شغل هم فقط به معلمی از مهد تا دانشگاه فکر میکنم ولا غیر

سلام دوستای خوبم
وقت نکردم همه پستا رو بخونم .نگین جان دختر منم چند روز پیش یه شب بیمارستان بستری شد به خاطر استفراغ شدید البته اسهال نداشت ولی یه نفر دیگه که تو اتاقش بستری بود فقط اسهال داشت خیلی شدید اون چند شب بستری بود دکتر گفت ویروس جدید اومده .پسر گلت هم انشاءالله زود خوب بشه.

ایشالا که نی نیا هیچوقت مریض نباشن.
خوشحالم یاس نقره ای که مصمم و قوی هستی.. تازه اصلا هم به مردم نگاه نکن. نصفی از مردم فک میکنن مامان منم اجاقش کوره! بلانسبت! ایشالا به هرچی که آرزو داری میرسی.
راستی من کلا تو خط آمارم نه فقط با یه نفرو دونفر!!!