سلام مامانا خوبین؟
بچه ها ما صبح ساعتای ده حرکت کردیم تا ساعت ۵
انقد اروم اروم میومدیم ولی جاده شدیدا داغون بود.تازه هنوز نصف راهو اومدیم.انقد غر زدم سر شوهرم و مامانم.گفتم کاش با قطار میرفتیمکاش با هواپیما میرفتیم
خیلی چاله چوله داشت جاده و خیلی تکونمیخوردم.با اینکه صندلیو راحت خوابونده بودیم مث تخت.دو سه جا اومدم پیاده شم انقد باد شدید میومد دو سه قدم راه رفتم و ترسیدم سرما بخورم نشستم تو ماشین.اها تازه شیافمم ۱ ساعت دیر شد😭
رسیدیم به یه شهر داغون گفتم دیگه نمیتونم..امشبو اینجا بمونیم.فقط نمیدونم بخاطر سرماست یا چیز دیگه تخمدانم و رونم تیر میکشه.ولی خداروشکر زیر دلم و کمرم درد نمیکنه و رفتم دستشویی لک و چیزی ندیدم خداروشکر.اما خیلی پشیمونم که اومدم بچه ها.همش میگم بچم چیزیش نشه خدای نکرده😭
زنگ زدم مرکز گفتم شیافم دیر شده گفت اشکال نداره حتی تا دو ساعت دیر شه هم اشکال نداره استراحت کن.گفتم مسیرم اینجوری بود باز گفت اشکال نداره چیزی نمیشه نگران نباش
بچه ها اتفاقی نیفتاده مگه نه؟اگه خدای نکرده چیزی شده بود لک یا خونریزی میدیدم مگه نه؟بچه ها جاده ش داغون بود بخدا وگرنه من قول دادم استرس نداشته باشم.بچم قویه مگه نه؟😔
توروخدا بگین کسی بوده تو ماه اول بره مسافرت راه دور؟
گفتم یکی دو روز بمونیم و بقیه شو بعدا بریم