شکسته بود دوتاشم گذاشته بودم لای دستمال بعد تو کشو امروز کشو رو ریختم هرچی کاغذ و ستمال بود انداختم اشغالی،سرشبم گیر دادم شوهرم اشغالارو برو الان یادگوشوارم افتادم سکته کردم رفتم دیدم سطلو خالی کردن دادم دق میکنم شوهرم بفهمه میکشتم آلزایمر گرفتم بار دومه طلا ميندازم تو اشغالی میخوام نفهمه
وای چقدر بدد
ای وای
کاش حداقل بذاری جای امن
تو که میدونی حواس پرتی
جعبه یا جای جواهرات واس طلاهات بگیر بزار توی اون.
وای منم یه زنجیر پلاکو همینجوری گم کردم اونم مال کسی بود پیشم امانت
لای دستمال نذار خب ، مشخص نمیشه چیه بذار تو جعبه های طلا یا یه ظرف
واییی قلب منم یه جوری شد ...چندین سال پیشم من یه گوشواره ک مامانم پیجیده بود تو پلاستیک فریزر جارو زدم انداختم جلو در زیاد نبود اشغالا...همون شب برف زیادی اومد تا یه هفته برف آب نشد مامان می‌ره برفارو پارو کنه جلو راه باز بشه دیده بودش اوردش قضیه برا خیلی سال پیش
طفلی جاریمم اینجوری شد
اسی ببین اون ماشینی که برده کی بوده زنگ بزن شهرداری قضیه رو بگو شاید بگن کدوم ماشین اومد اطراف شما زود باششششش
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز