❤نی نی جون منم مثل خودتم.🍃
بار اول کاملا ریلکس بودم ها. البته استرس،بعد آز اول اومد که گند زد به همه چی و افت بتا.مطمعنم تنها دلیلش استرس بود.چون اون ۱۴ روز واقعا واقعا بی خیال بودم و خیلی مراعات نکردم.هم خودم هم همسرم میگفتیم نه بابا عیب نداره بخور خدا حواسش هست. مامانمم قربونش برم خدای انرژی مثبت و کلا میگفت تمومه تو بارداری.
بارها خواستم در جواب دوستانی که در مورد تغذیه و مراعات میپرسن بگم.انگار قسمت این پست بود.
من توی اون ۱۴ روز بعد رفتن مامانم جارو برقی کشیدم اونم سبار..،قرمه سبزی بیرون خوردم،یبار تو دفع مشکل داشتم که خیلی عذر میخوام اونقد زور زدم گفتم تموم شد رفت،حتی من آبمیوه هکتار آلبالویی سن ایچ خریده بودم از مغازه هرروز صبح میخوردم😁
خونه همسایه هام میرفتم مینشستم پاهامو دراز میکردم فقط.انقد میخندیدیم ک شکممو دست میگرفتم..
بعد اومدم اینجا گفتم وااا همه اینکارایی ک کردم بد بوده ک😁😀ولی برعکس مثبت شدم.🌱
ولی بخدا تو اون سروز ک منتظر بودم آزمایشم رو تکرار کنم از جام جم نمیخوردم جز برا دستشویی ولی تو ذهنم آشووووب بود و برعکس منفی شد.😐
میخام بگم همه و همه دست خداست.. اول خدا دوم خدا سوم خدا...🍀
حالا نه اینکه بری بالا پایین بپری بگی دست خداست. نه... اما وسواس زیادیم خوب نیست.
❤حالا ایندفعه انگار دلهره دارم.بیشترم از این جهته که همسرم میره جواب رو میگیره.
آخه بار اول نمیدونست که از چه رنجی مثبته.. میرفت جواب رو میوورد حتی از مسئول آزمایشگاهم نمیپرسید.اوناهم نمیگفتن. معتقد بودن شادی و ناراحتی رو هردو باهم بفهمن.حالا ایندفعه خودش میدونه چی مثبته چی نه...احساس میکنم وسواس شدم ایندفعه.. هی میگم ببین سری پیش ابمیوه بازاری خوردی این سری نخور.. بعد میگم وا مثبت شدم ک، بعد میگم چون نمیدونستی خدا کاریت نداشت الان ک میدونی😓 یعنی خل شدم رفت😁
میدونی منظورم اینکه بار اول ندونسته یا دونسته کاری میکردم عین خیالم نبود..
الان که خیلی چیزا رو میدونم انگار عذاب وجدان میگیرم😓
که وای من مثلا شکممو ماساژ ندادم با روغن،زیاد ورزش نکردم.همه چیزای گرمی میخورن تو میخای از انتقال شرو کنی.. آخه طبعمم سرده.همه شیر فلان خریدن آناناس خوردن...
انقد فک میکنم ..آخرشم میگم مگه سری پیش کردی، پاشو جمع کن خودتو حالمو بد کردی با این فکرات😁😃😅
یا اصلا بار اول منتظر جواب نبودم و مث خنگا نمیدونستم مثبته یا نه.. الان میدونم.
چقد ندونستن خوبه بخدا😍 خیلی خوبه.. کاش عقلم کم بود.. خخخخ .. هر چند دندونمم کشیدم بی عقل شدم دیگه.
اما همسرم باهام طی کرده😅😃
گفته کل ۱۴ روز مامانتو نگه میدارم.از این جهت ک همدم واسه حرف زدن داشته باشی و تنها نمونی فک کنی.اخه خودش صب تا شب نیست و کسیم ندارم اینجا.سری پیش مامان روز ۵ رفت.جدول و کتاب بخریم برات سرت گرم شه...
خدا شاهده سری پیش میومد خونه میدید من دراز کشیدم میگفت وا خشک نشدی انقد دراز کشیدی پاشو یه تکونی بده ب خودت😁 بخدا عصبانی میشد چرا همش درازی. 😃😀😅حالا خوبه من دور دور میکردم تو خونه بعد ناهار.
حالا توام کتاب و جدول بخر.. فیلم بگیر.. خودتو سرگرم کن. تاام فکر منفی اومد استغفرالله بگو. من همین کارو میکنم.
ایشالا مامان میشی و به یمن خوش قدمی نی نی نازت .. منم مامان میشم☘🍀🍃