واقعا ۴۵ بزنم؟اخه من‌همینجا شنیدم بچه ها گفتن اگه شکمت خیییلی تخته باید ۴۵ بزنی.من خودم لاغرم اما شکمم تخت تخت نیس.یه ذره چربی‌داره بالاخره.شما آمپولت پیورگان بوده؟منم ۲۲۵ واحد دارم که میشه همون روزی سه تا ولی واسه من با پن هست
سیکلی‌که پیورگان داشتی اوضاع تخمکات‌خوب‌بود؟دلیل اینکه‌میپرسم اینه‌که اکثر بچه ها یا سینال داشتن یا گونال.یکم برام سواله چرا کمتر کسی این امپولو داشته.ذخیرت‌چقدره‌گلم؟
نمى گم اينجا همه چيش عاليه
از نظر دارو دادن و حتى وارد سيكل ميكرو شدن برام ١ سال طول كشيد چون همه تلاششونو مى كنن بتونن طرف طبيعى باردار بشه
اما از نظر برخوردهاشون با ماها كه اين همه استرسهاى ديگه هم داريم واقعا ستودنيه
ايران واقعا دكترهاى خوبى هست باسواد و با تجربه
اما متاسفانه خيلى برخوردهاشون زشت و بى وجدانيه با وجود اين همه استرس براى ماها
عزیزم شما ساکن کجا هستی؟ اگه تهران هستی میتونی بری فیزیوتراپی پیش خانم دکتر فریدهدهقان منشادی ایشون استاد دانشگاه هستن می تونی مشورت کنی با ایشون اگر خودشون هم کار نکنن بخاطر مشغله شون از همکارایی ک توی تهران فیزیوتراپی تخصصی زنان کار می کنن بهتون معرفی می کنن
نه بابا عزیزم من برا دومی اصلا نمیخواستم به این روش اقدام کنم، حتی همسرم فریز جنینارو بعد زایمان تمدیدم نکرد که وسوسه نشم....
اگه میخواستمم به دومی فکر کنم تنها راهش امید به معجزه بود....
که قبل این که اراده کنم خدا لطفشو شامل حالم کرد....
نه عزیزم دکترا بارها و بارها گفتن که توی میکرو ما دیگه کاری ب لوله ها و تخمدان ها نداریم مولا من خودم پی سی او بودم. شما هم چون بخاطر بارداری خارج رحمی بوده ک لوله ات مسدود شده و علت دیگه ای مثل اندومتریوز زمینه ساز آسیب ب لوله نبوده پس جای نگرانی نیست و اصلا کاری ب لوله ندارن و در ضمن پزشک هم جواب عکس رنگیت رو‌می بینه و نظر میده و اگه لازم باشه سونوی مخصوص می نویسه و برای رفعش هم اگه دنبالش هستی همونطور ک گفتم باید بری فیزیوتراپی تخصصی زنان
عزیزم بله پایین میاد اما خوب به میزان تحریک تخمدان تو هر مرحله هم ربط داره....
ببین من ذخیرم قبل اولین پانکچر ۱/۴ بود و بعد زو تا پانکچر که سر جمع ۱۲ تخمک گرفتن....
حالا اصلا فرض کن ۳۰ تا فولیکول این وسط هدر رفته باشه.....
بعد دو پانکچر ذخیرم از ۱/۴ رسید به ۱/۱۸
خدایا شکرتتتتتتت....
خیالم راحت شد....
همش میگفتم خدایا به دخترش رحم کن.....
همسر من یکی از دلایلی که اصلا بعد دخترم راضی نبود وارد این پروسه ها بشم این بود میگفت دخترمون مادر سالم نیاز داره....
میگفت عمرا بذارم دوباره وارد این داستانها بشی....
خدارو شکر که نیازیم نشد....
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
25 ثانیه پیش
25 ثانیه پیش
25 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز