2777
2789
عنوان

بارداری با میکرواینجکشن (icsi) سال 94

| مشاهده متن کامل بحث + 7045856 بازدید | 684486 پست
الهی عزیزممم، نگران نباش الان تو از همه واجبتری، موقع بیرون اومدن از اتاق ماسک بزن دستت هم جایی نزن، ...

با دوتا ماسك ميرم و يكي از تاپامميكنم تو كلم  كه چشام فقط بيرونه، در سرويس خودم بادستمال باز ميكنم ولي با ضد عفوني سطوح ميزنم شير الات و روشويي و جاي مايع اي روو بعدش بعد ميرم اتاق

حالا هميشه نمك داشتيمااا نمكمون تموم شده با نمك تبرك امام رضاااا كه تو غذا ميريختم قرقره كردم تا همسرم بياد نمك بخره😑

پس با ديفينم قرقره كنم، يعني انقد ميترسم هنو بازش نكردم

از خواهر شوهر نگو که دلم خونه 😭😭😭 یعنی این دو ماهه تازه داره یسری هنراشو رو می‌کنه اصلا وصف نشدن ...

اون از يجا ديگه سوخته مجبووووره اين مدلي خودشووو تخليه كنه و نشون بده

مامان پيشته؟ يا رفتن سركار

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



اب قند پیشش بذار😂واسه من هر لحظه منتظر سقط بود حتی تا اخر بارداری☺️☺️بنظرم خدا میدونه چی رو به کی ب ...

دیگه نمیخوام ریختش و ببینم تا اخرم ب کسی نمیگم دوتان   واقعا خیلی دل سنگ میخواد برای موجود بیگناه ارزو سقط کنی 😔

خدایا مرسی که بغلمو با دستات پر کردی ❤️
با دوتا ماسك ميرم و يكي از تاپامميكنم تو كلم  كه چشام فقط بيرونه، در سرويس خودم بادستمال باز مي ...

اصلا نگران داروها نباش هرچی دکتر تجویز کرده با خیال راحت استفاده کن بزار زودتر خوب بشی

ماشاالله لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم
میفهمم، ببین من چون ممکن بودم با دیدنش شروع کنم به گریه اصلا نمیرفتم، واقعا ممکن بود هر عکس العملی ن ...

ان شاالله که خدا یه جور برات جبران میکنه ک ب این چیزا فکر نمیکنی انقدر غرق شادی میکنه انقدر خونت رو پر از صدای بچه میکنه همه ی سالهای انتظار و میشوره میبره 

منم الان روحیم حساس تر شده بعد خودش میگه ک من اصلا نمیخوام همیشه میگه یه وقت خدای نکرده ناخواسته حامله نشم خودش میدونه من چن ساله منتظرم منم ناراحت شدم ولی دیگه مثل قبل براش نیستم

خدایا مرسی که بغلمو با دستات پر کردی ❤️
شايدم پيش خودش ميگه چرا سر بارداري من ازين حركات نكردن٠٠٠ خداروشكر جاري ندارم😆ولي يخواهرشوهر جاي ه ...

فعلا بچه نداره میگه نمیخوام  والا مادر شوهرمم بم نمیرسه ک خیلی ببینه حالم بده غذا نمیتونم بخورم یه سوپ برام بذاره اونم تازه خالمه مادرم بش سپرده ک تنهاس  حال نداره یه سوپ برام گذاشت در این حد هم چشمش بر نمیداره 🤣

خدایا مرسی که بغلمو با دستات پر کردی ❤️
از خواهر شوهر نگو که دلم خونه 😭😭😭 یعنی این دو ماهه تازه داره یسری هنراشو رو می‌کنه اصلا وصف نشدن ...

دقیقا اینجور وقتا نمیدونم چرا خودشون و نشون میدن 

خدایا مرسی که بغلمو با دستات پر کردی ❤️
اصلا نگران داروها نباش هرچی دکتر تجویز کرده با خیال راحت استفاده کن بزار زودتر خوب بشی

آفرین نگو 

منم نخواهم گفت ، هیچ وقت یادم نمیره و از اون ادم تا اخر عمرم تنفر دارم ، بارداری قبلیم یکی از همکارا فهمید که استعلاجی گرفتم زنگ زد تلفنی تا باهاش صحبت کردم مشخص بود که از حرصش بهم تبریک گفت تازه شاکی بود که قبل اقدام به خانم نگفتم 

به محض اتمام مکالمه رفتم دستشویی خونریزی شدید بعدش که رفتم سونو گفت ساک چروک شده و قلب تشکیل نشده 


درسته ربطی به اون خانم نداشت ولی چشمش برا من شور چندین مرتبه برام اتفاق افتاده چند روز پیش هم دیدمش رومو برگردوندم که منو نبینه 

اگر جلو زبونم رو بگیرم تا موقع زایمان نباید بگم دو قلو اونا خبرندارن که ما چه رنجها کشیدیم فقط ظاهرو میببینن 


اون از يجا ديگه سوخته مجبووووره اين مدلي خودشووو تخليه كنه و نشون بده مامان پيشته؟ يا رفتن سركار

باورت میشه نذاشت بعد عمل مادر شوهرم بیاد عیادتم؟؟؟!!!!!

اصلا یکارایی می‌کنه باور نکردنی بخدا مغز آدم سوت می‌کشه! زنگ زده مثلا حالمو بپرسه گفتم دکتر استراحت مطلق داده یهو برگشته میگه شما هم که همش دردسر هستین!!! 😧😧 شوهرت خالمو مسخره کرد که چقدر سر بارداری ناز داشت الان این بلا سر خودتون اومده!!!! یعنی باور کن چند ثانیه هنگ بودم قشنگ، خندیدم هیچی نگفتم !!!!

یکی نیست بگه آخه جز اینکه ماهی یکبار بخوای یه زنگی بزنی با چهارتا متلک و تیکه حال و احوال بپرسی دیگه چه دردسری برای شما داشتیم تا حالا؟؟؟ 😐

به همسرم گفتم تا الان خودم بودم حرفاش و بی شعوریاش رو چشم پوشی میکردم از الان به بعد دیگه بحث بچمه، نه می‌خوام ببینمش نه دیگه جواب تلفنش رو میدم. بهت گفتم که فردا نگی چرا.

اصلا خود شوهرمم خجالت کشید از حرفا و ادا اصول خواهرش ⁦☹️⁩

مادر شوهرم علنی برگشت گفت فلانی (دخترش) نمی‌ذاره بیام عیادت میگه یه وقت مریض نباشن ازشون مریضی بگیری !!!! بعد خودش اولین نفر همه مراسمات بدون ماسک حضور داره 😐

مامانم بنده خدا امروز فرستادمش بره خونه هم یکم استراحت کنه هم به خواهر و برادرم برسه.

کار که کارگاه خودشه تلفنی کارها رو هماهنگ می‌کنه خواهرمم میره هر روز سر میزنه، چیکار کنه بنده خدا خودشم دلش طاقت نمیاره تنهام بذاره دورش بگردم من الهی همه مادرا سلامت و شاد باشند 🤲🌹

ماشاالله لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم
دیگه نمیخوام ریختش و ببینم تا اخرم ب کسی نمیگم دوتان   واقعا خیلی دل سنگ میخواد برای موجود ...

خدا یا مارا با جاهلان امتحان نکن .با من که الان ۱.۱۲ سال هست بچه می خوام تمام اطرافیانم چه خانواده خودم و چه خانواده شوهرم دوتا و سه تا بچه اوردن .دخترم ارزوی بچه(داشتن خواهر و برادر داره) اینبار میومد منو و شکمم رو می بوسید می گفت چی میشه اینبار خدا به منم آبجی و داداش بده که نشد من بیشتر دلم برا تنهایی اون می سوزه. خدا بهت صبر بده وکاری کن دیگه فکرش هم نکنی و نبینیش .فراموشش کن و خودت را سرگرم کن .اصلا حرفشون رو هم نزن اینجوری راحت تری و بهشون فکر نکن

دقیقا اینجور وقتا نمیدونم چرا خودشون و نشون میدن 

ایشون ماشالا از اول هنرمند بودن ولی جدیدا یه طوری دارن هنرنمایی میکنن باید دعوت بشن عصر جدید 😅😅😅

ماشاالله لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز