سلام به روی ماهتون دوستای گلم.
امیدوارم که همه گی حالتون خوب خوب باشه.....
مدتها بود دنبال راهی بودم که بشه تجربیات رو سازماندهی کرد....
اوایل تاپیک چون امکان ویرایش پستهای قدیمی بود من سعی میکردم تحربیات دوستان و مراحل درمانیشون رو تو صفحات اول تاپیک بیارم که یه جمع بندی رو دوستان بتونن اونجا ببینن تا حدود 600 صفحه اول تونسته بودم این کارو بکنم اما دیگه بعدا نشد ادامه بدیم.....
اخیرا به نظرم اومد لااقل میشه داستان موفقیت مامانارو یه جا جمع کرد که چراغ امیدی باشه برا بقیه مامانای منتظرمون....
فکر کنم محیطی که اکثر دوستان دسترسی دارن ا ی ن س ت ا باشه....
microinjection_turkana
اونجا لااقل میشه به وسیله هایلایتها میانبرهایی ایجاد کرد که دسترسی به موضوعات مختلف رو راحتتر کنه.....
امیدوارم همونطور که اینجا رو چراغش رو روشن نگه داشتیم با کمک هم بتونیم یه خونه جدیدم اونجا داشته باشیم....
مامانای گل ممنون میشم هر کی دوست داشت داستان موفقیتش رو از طریق دایرکت برام بفرسته که بتونم تو پیج بذارم.
البته یه خواهش دیگم دارم منو تو بهتر شدن پیجم کمک کنین....
مثلا دنبال یه اسم خوب برا داستهانهای انتظارمون هستم اونجام ممنون میشم کمکم کنین....
یه جلد خوب برا کتاب قصه هامونم میخوام داشته باشیم....
اونجام خیلی به کمک و نظراتتون نیاز دارم....
عاره واقعاااااااا من تو اين راه گرچه خيلي اذيت شدم ولي دركناررررررشم خيلي خيلي بزرگ شدم
من دوتا پسر ندارم😅😆شماهم مثل همسرم بدلت افتاده پسره😁😆ان شالله كه خيره
ان شالله به زودي زود روز انتقال شماااا بشه كه ١٤ روز بعدش با يبتااااااااااااي عالي و خفن بياااي و ختم بشه به يدوقلووووو ناز و صالح و سالم به اميد خداااا🤲
ببین یکی از راهکارهای مشاور برای دستشویی ایجاد انگیزه بود، یه باکس گذاشته بود توی دستشویی یسری جایزه از اسباب بازی و خوراکی و کلا چیزایی که پسرش دوست داشت گذاشته بود توش، هربار که پسرش خودش می‌رفت دستشویی موقع بیرون اومدن میتونست یکی از اونا رو انتخاب کنه برداره، این خیلیییی موثر بود براش. یا برای غذا گفته بود بازم براش تشویقی بذارید، مثلا بگید امروز قراره بعد از صبحانه با هم نقاشی بکشیم یا با هم کیک بخوریم، حالا بازی یا خوراکی که بینهایت دوست داره، همینطور برای نهار و شام. اینطوری تازه مشتاق میشه که موقع غذا زودتر برسه. من می‌دیدم که پسر خواهر شوهرم هی ازش می‌پرسه شام کی آماده میشه؟ یعنی انقدر ذوق داشت برای اون کار، بعد کم کم دیگه روتین میشه براشون و معده شون بزرگ میشه . من یادمه یبار ۳ روز پسر خواهر شوهرم دستشویی نرفت کارش به درمانگاه کشید ولی کم کم درست شد شکر خدا.
کلا هییییچ چیزی نباید از روی اجبار باشه، همونجور که بزرگترا دوست ندارن بچه ها صدبرابرش بیزارن از اجبار، مثلا من آبگوشت خیلییییییی دوست دارم اصلا وصف ناپذیر ولی اگه یکی مجبورم کنه بخورم همون غذا برام میشه عین سم، درسته؟ باید اول از همه بگردی علایق پسرت رو پیدا کنی از همونا استفاده کنی، فقط یکم دقت و آرامش میخواد همین 😁
الان روابطم خيلي كم شده اصلاااا دلم نميخاست كار به اينجا بكشه چون كم جمعيتيم اصلاااا دلم نميخاست ولي شد الان همسرمم انگار يشناختي بهشون پيدااا كرده درحالي كه قبلا همش در حال توجيه كاراشون بود با گذشت زمان انگار بهتر شناختشون، واقعاااااا چطور دلشووووووون مياااد🥺من قبلش فقط از بعضياا اونم شايد سه چهار نفر پرسيدم ني ني نداري؟؟ نمياااري؟ در حالي كه خيليم طولاني نشده بودن و بچه دارن خدارووووشكر الان همشون ولي وقتي افتادم تو اين راه همش ميگفتم اين سوالاا بتوچه تو چه ميدوني طرف مقابلت چي كشيده و اين چه سوال بي ربطيه عااااخه الان يبتووووووچه بزرگ تو ذهنمه از هيچ كس هيچ وقت راجع به بچه نميپرسم ابدااا اينم يدرس مهم از ميكرو 😅
خدارووووهزارمرتبه شكرررر 😍😍الهي خداااااحفظشووون كنه برات و عاقبت بخيرررريشونو ببيني و هرلحظه شاهد سلامتي و موفقيتاشون بااااشي به اميد خداا
خودش داشت از واريكوسل ميگفت با جزييات من يهو از دهنم درررفت عه اميرم عمل كرده اقاااا نميدوني ده بار بهم زنگ زد گوشيم سايلنت بود تو اينوووووو از كجاااااا ميدوني من مادرشوهرموووو قسم داده بودم اصلا كپ كرده بود گفتم اخه جزييات و گفتي بخاطر همون گفتم وگرنه از كسي نشنيدم بخداا
الان اونم يدختر داره فقط گفت دكتر بمنم گف اي يو اي كه خدا طبيعي بهمون دادخداروشكر وگرنه من به اميرم گفتم من حاضر نيستم باهر روشي بچه دار بشم خود خدااا بايد بخاد و بده
الان من دومي رو حامله شدم حتي زنگ نزد تبريك بگه خود همسرمم هنگه،منم دايورت كردم به پسرم😐
عاره كم و بيش انجام دادم ولي نه مصمم و هممممميشه،
درسته اجبار خيلي بده ولي گاهي انقد درمانده ميشم كه حس ميكنم كاري ازم بر نميااد مثلا خونه مادرم اينااا ميريم بچه هاي خواهرم خوراكياي مختلفو ميوه هارو ميخورن من پسرم كه از كنارشون رد ميشه يه عق ميززززنه و ميره🥴بابام ميگه انگارراه خوردن اين بچه رو باز نكردن چقد كم خرجه اين بچه
ولي الان كه مامان دوتا بچم بايد محكم تر باشم و تواين ٧ ماه يحركتاي اساسي بزنم👀
عزیزم فرشتت چند سالشه؟
از اول برنامت برا تغذیش چی بود؟
ببین عزیزم مثلا ما به قانون برا سر سفره داریم.....
نه من نه باباش اصلا جمله اینو دوست ندارم اونو دوست ندارم رو نمیگیم.....
حتی اگه چیزی دوست نداشته باشیم که مطمئنن این دوست نداشتنا مال روشهای نادرستی بوده که خودمون از بچه گی یاد گرفتیم....
به نظرم دوست نداشتنها بر میگرده به محدود کردن عادتهای غذایی و بی تجربه بودن نسبت به مزه های متفاوت....
من خودم از اول سعی کردن همه چی تو غذاهاشون بفرستم....
بچه هام یه جورابب به طعم اکتر مواد غذایی و میوه ها عادت کردن....
اما خوب اگه چیزی رو تجربه نکرده باشن یه کم اولش مقاومت میکنن....
اما به مرور عادت کردن....
وقتی یه چیزی با ولع خورده بشه بچه به مرور تحریک میشه....
مثلا من یادمه پسرم اوایل طالبی نمیخورد انقدر ماها جلوش خوردیم الان اونم میخوره.....
یا مثلا ما همه میوه هارو یه جا خورد میکنیم و عملا یه سینی میوه میشه و از هر میوه برا هر کدوم سهم مساوی میذاریم و همه با هم میخوریم....
اینجوری از بچگی عادت کردن.....
برا جیشم میدونم واقعا سخته اما خوب بهترین کار اینه بدون استرس یاد بگیرن البته من خودم هم سر دخترم هم پسرم عملا بعد ۳ سالگی موفق شدم البته پسرم همچنان هر از گاهی خودش رو خیس میکنه اما تنها راهش صبوریه که میدونم واقعا سخته....
عزیزم البته من دقیق نمیدونم اما چند جا خوندم جایزه برا خوردن خوب نیست.....
مثلا من همیشه برا تشویق به خوردن جایزه نمیذارم اما بهشون میگم این برا سلامتیتون خوبه....
مثلا اینو بخوری برا پوستت خوبه....
این برا چشت خوبه....
یا مثلا به دخترم میگم اگه من بچه بودم مثل شما تغذیم خوب بود و چیزای سالم میخوردم الان پوستم خیلی بهتر بود....
ترفند من اینه....
مثلا من به بچه هام هله هوله ندادم....
اما توجیهشون کردم چرا خوب نیست....
یعنی عملا الان دیگه خودشون انتخاب میکنن که نخورن....
یا مثلا شیرینی و شکلات به ندرت میخورن اگه مادر بزرگی کسیم بهشون بده خودشون میگن دوست نداریم دندونامون خراب بشه....
یا مثلا من برا دخترم تا حالا لاک نزدم خودمم نمیزنم بهشم گفت تم برا ناخناش خوب نیست جلوی نفس کشیدنش رو میگیره و به مرور رنگ ناخوناش زرد میشه....
یعنی در حد توانم قانع کردم برا سلامتیشون خوب نیست و اگه دوستاشونم میزنن یا نمیدونن براشون ضرر داره یا سلامتیشون انقدرا براشون مهم نیست.....
میدونم سخته قانع کردن بچه ها و توجیهشون اما لااقل هر کدوممون در حد توانمون میتونیم تلاشمون رو بکنیم....
دقیقا درست میگی عزیزم شرطی کردن بچه ها نسبت به جایزه کار غلطیه، این تشویق هم مستقیم نیست، مثلا بگید اگر نهار بخوری فلان کار رو میکنیم، سن کوچیک بچه مثلا ۲ سالگی اصلا خوب و بد رو نمی‌فهمه برای همین باید ابزار دیگه ای استفاده کرد، مثلا همین که بگی قراره بعد از نهار فلان کارو بکنیم، بصورت غیر مستقیم نهار میشه عاملی برای انجام تمایلات بچه، که به مرور برنامه غذایی اصلاح میشه و اون انگیزه با خوب و بد بودن مطالب مختلف جایگزین میشه. این روش تشویق فقط تا زمانی هست که بچه بتونه خوب و بد رو درک کنه بعدش دیگه دقیقا باید مثل شما عمل کرد. تا سن حدودا ۴ سال هم کلا نباید خیلی به بچه سخت گرفت فقط باید مراقب سلامتی بچه باشیم ، که اون هم با توجه به علایق و خصوصیات هر بچه و همینطور خانواده، راه های مختلفی هست. بعد از اون دیگه تربیت اصولی بچه شروع میشه و باید و نباید و خوب و بد و چهارچوب ها تعریف میشن.
من خودم بچه نداشتم تا الان اما از ۱۸ سالگی دور و برم پر از بچه بوده و باهاشون کلی کلنجار رفتم، از جمله خواهر زاده خودم که رسما من بزرگش کردم 😅 و مشاور خواهر شوهرم که خیلییییی تاثیرات مثبتی توی زندگی هممون داشت و دقیقا حرفهای شما رو برای سن ۴ سالگی به بعد می‌گفت.
ممنووووون که از تجربیاتت برامون میگی مامان مهربوووون 😍🌹🤲
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
25 ثانیه پیش
43 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز