اره واقعا هرکس که توی این تاپیکه به نحوی سختی کشیده ... من دقیقا پنج سال پیش همین موقع طبیعی باردار شدم دوقلو پسر ولی شش ماهگی قلبشون وایساد .. بماند که چی کشیدم تا سقط شدن ولی بازم ناشکری نکردم گفت خدایا خودت دادی خودت گرفتی بازم باردار میشم ... فکر میکردم منم براحتی بقیه و مثل بارداری اولم باردار میشم ...
ولی ندونستم روزگار چ خوابی برام دیده دقیقا از سه ماه بعداز سقط اقدام به بارداری کردم تا الان ... نگم برات که چه ها من و شوهرم نکشیدیم... چندبار عمل شوهرم هربار اقدام و دارو و دکتر ... وقتی دکترها گفتن بایدivf کنی دنیا روی سرم چرخید... ولی بعداز مدتی دیدم چاره ایی ندارم و تن دادم به این مصیبت به امید اینکه زودتر مادر شم ولی ...
سه ساله گذشته که شروع میکرو تا الان ... من فقط به عشق مادر شدن خودمو انداختم زیر دست دکترها ... من از خیلی موقعیتهام گذشتم شغل و ادامه تحصیل حتی یه باشگاه رفتن ساده چون هربار دارو میگرفتم میگفتم شاید حامله باشم نکنه سقط بشه ...
آخ خواهر ... نگم برات قصه من مثنوی هفتاد منه ...
الانم از دیروز بدجور دلم گرفته چون زبونم لال اگه نشه دیگه تحمل یه شکست دوباره رو ندارم 😔😔😔