دخترای داییم مسافرت نرغتن ن ی زنگی ن چیزی تازه دیروز زنگ زدن عیدت مبارک و میخایم بیایم دیدن عمه یعنی مادرم منم جواب ندادم حق ندارم ناراحت باشم؟
چه ناراحتی
اسی ببخشید خودم دیگه نشد تاپیک بزنم
ناراحت بودم گفتم از شما بپرسم
نوه های خانواده شوهر آبله مرغان گرفتن منم باردارم رفتن همشون باغ من تنها موندم
شوهرم گفت برم و بیام بعد از ظهر با مادرت اینا میریم بیرون
اما خیلی میترسم بگیره از اونا کلی بهش گوشزد کردم میگه بهشون دست نمیزنم
خانواده شوهرم اصلا ناراحت نشدن من نرفتم بیشرفا
نه حق نداری
مگه خونه تو میخوان بیان
میخوان بیان پیش مادرت
اونه که صاحب اختیاره
نه والا چرا ناراحت
اشکالش چیه.
حق داری
وا مهمونه دیگه .
چ حرفا میزنین
چرا انقد شر ب ما میکنید
نه چرا همه چیز رو دراماتیک میکنین
سخت نگیرید
ما هم تو ماه رمضون اصلا عید دیدنی نرفتیم تازه از پریروز شروع کردیم به رفتن چه اشکالی داره
با این توقعات فقط خودتونو عذاب میدید
تا هر زمان تعطیلات هست وقت عیددیدنی و تبریک هست
حتی تا آخر فروردین...
بعدم خاله و عمه و دایی و عمو اولویت اول نبستن اصل پدر و مادر و مادر بزرگ و پدر بزرگه...
بقیه هر وقت شد ...
بعدم نمیشه بخاطر یه تبریک نگفتن ادم قطع رابطه کنه
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستتاپیک های به روز شده
19 ثانیه پیش
22 ثانیه پیش
25 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز