۲سال بعد ازدواجم پسم به دنیا اومد و شد تموم زندگیم
ولی شوهرم همچنان حسود و شکاک و خسیس و بد دهن و دست بزن داشت
کم کم ازش سرد شدم یعنی هرچقدر بیشتر تحقیرم میکرد بیشتر ازش دور میشدم کسی هم پشتم نبود بتونم طلاق بگیرم
چندین بار رفتم پزشک قانونی نامه گرفتم ولی پدرم نزاشت طلاق بگیرم
دیگه پسرم بزرگ شده بود و یه جورایی طلاق عاطفی بودم با شوهرم
اینم بگم شوهرم دوسم داره ولی با کاراش عذابم میده
گذتش و پسرم ۱۴ سالش بود یه شب تو فضای مجازی یه آقا اومد پئ وی و پیشنهاد دوستی داد منی که نماز و روزه ام یه دقیقه دیر نمیشد خام این آقا شدم و