اولش حس خوبی بود یه حس شیرین دوست داشته شدن بی چون و چرا
وابسته اش شده بودم
تا اینکه پسرم فهمید با یکی چت میکنم و به پدرش گفت
شوهرم منو برد خونه پدرم
چون نتونست ثابت کنه و منو زاد دوست داشت دوباره اومدم سر زندگیم
پسرم بدجور ضربه دید چون دوران نوجوانی اش بود و کلی سر خورده شد
من بعدش باز دو سال با این آقا چت داشتم به صورت مخفیانه
پسرم میدونست ولی به پدرش چیزی نمیگفت چون دید سری قبل چقدر شکسته شد
هر سری باگریه میگفت مامان ول کن مجازی رو ولی من کور و کر شده بودم انگاری
الان میگم آخرش خدا چه جور منو مجازات کرد