هرکسی ی گذشته و سرنوشتی داره.چون برای پدرشوهرتون ی اتفاقی افتاده دلیلی برای ترس شما از زندگیتون نمیشه.
شاید هم واقعا همون ورشکستگی بوده و از ترس زندان ی مدت خودشون رو پنهان کردن و پدر زنش از لج و عصبانیت اصطلاح دزدی و فراری بودن رو گفته.این اتفاق ممکن برای خیلیا پیش بیاد.دلیل بر بد بودن طرف نیست.
اگر همسرتون انسان خوب و موجه ای هست اصلا وارد مسائل گذشته خانواده اش نشوید و زندگی خودتون رو بکنید
گذشته زیادمهم نیست حال واینده مهمه
[QUOTE=377030758]اخه زمین مهریمو ک قرار بود بیان بزنن به نامم ۱ طاله نمیان و میگ نمیشه [/QUOTE
چ مهریه سنگینی.
از اول قرار بوده ب نامتون زده بشه؟؟در کنار زمین سکه یا چیز دیگه ای هم مهریه دارید؟؟
تو اشتباه کردی..همه چی را به طرف نباید میگفتی..منم مثل تو هستم..شوهرم خیلی چیزا را قایم کرده ومیکنه..منم مثل خودش شدم..فقط دقت کن اگه داخل زندگیتون تاثیر نداره پس مهم نیست بدونی یا ندونی..به عنوان مثال خانواده شوهرم باهم خوب نیستن..واختلاف قدیمی دارن..ولی به من نگفت..من فهمیدم ولی الان فکر میکنم به من ربطی نداره وتاثیر رو زندگی منم نداره
عزیزم اگه شوهرت مرد خوبیه رو این قضیه زیاد مانور نده.به نظرم نیازی نبوده که بهتون بگه فکر نمی‌کنم فراری بودن پدرشون رو کیفیت زندگی شما تاثیر بزاره
شوهرخاله من معتاد بود دوبار خالم اینا مجبورشدن خونه رو ترک کنن .اما پسرخاله هام این قضایا رو به همسرشون نگفته بودن بعدا که وارد زندگی شدن گفتن
پسرخاله هام فوق العاده خوبن یه زندگی برا زنشون ساختن که نگو و نپرس.در واقع معتادبودن پدرشون تاثیری تو زندگی پسرخاله هام نداشته
