ابجیم تازه زایمان کرده بچش دختره
شوهرش که نه شیرینی گرفته نه گل واسه عیادتش
بعدشم اینا رسمشونه بچه تازه بدنیا بیاد جمع دورهمی میگیرن شام میخورن ابجیم اصلا حالش خوب نبود ولی مادرشوهرش گفته رسمه باید جمع بشیم و مهمونی ..
بعدشم جاریش اومده جلو جمع میگه وای اینم که دخترررر شد هیچکی بجز من نمیتونه پسر بیاره بعدشم با صدای بلند خندید درصورتی که این بچه اول ابجیمه
بعدشم رفته بالاسر ابجیم که وای چقد بدنت ترک داره چقد سیاه شدی دخترت چرا اینجوریه کچله شبیه هیچکی ام که نیست چقد قیافت رنگ رو پریده ست س... هاتم که شل شدن
حالام ابجیم لج کرده به بچه شیر نمیده همش گریه میکنه 😭😭😭😭