نخندین از ماهی در حد مرگ میترسم
بچه که بودم یه مشکلی برا بابام پیش اومده بود من حال روحیم خیلی بد بود همش هذیون میگفتم بیمار شده بودم
بعد عید اومد بابام رفت 2تا ماهی خرید لامصب اینا هم خودشون اندازه کف دست بودن هم تنگ حالت محدب داشت خیلی بزرگ دیده میشدن
بابام تنگ رو آورد جلو که نشونم بده من ترسیدم فرار کردم اتاق
از اون موقع ترس تو وجودمه کلی روانشناس کودک بردن منو اون زمان ولی خوب نشدم
الان هم حتی عکسش رو ببینم حس میکنم سکته میکنم حس میکنم رگ های مغزم منفجر شد اصلا نمیتونم نگاش کنم فوبیا دارم