تاحالا شده وقتی همه چیییز داشته خوب پیش میرفته و یه قدم فقط یه قدم مونده بودید که به اون چیز برسید یهو بوووووم همه چیز محو و نابود بشه؟؟میشه مثال بزنید که بعدا در ازاش خدا چی داد بهتون؟بهترشد که نشد یا چی؟
چرا خدا باهامون اینکارو میکنه؟
خواستگاریم پس از یه رابطه ی موفق،دقیقا شب خواستگاری از عرش به فرش رسید...چجوری خدا اجازه میده اینجورشه
خدا مگه خوشحالیه مارو نمیخواد😔😔یک ساله کارم شده گریه و ناله😔😔کاش من بمیرم
تازه میخواست حالم خوب شه که نابود شدم...
منم دقیقا مثل تو شدم شبی که قرار بله برون گذاشتن تو خونمون فرداش بهم خورد خیلی نابود شدم ولی خدا جبرانش نکرده فعلا که ۳سال میگذره
شاید این جمله کلیشه ای باشه ولی واقعیت هس
این وسط یه چیزی به صلاحت نبوده که نشده اگر شده بود الان پشیمون بودی
به خدا اعتماد کن
تجربه کردم که میگم
نمیتونم مثال بزنم ولی تجربه کردم عرش‌ب بفرش رو ، به نظر خودم از غرور و تکبرم بود اون لحظه یه لحظه خدارویادم رفت مغرور شدم به خودم با کله زمین خوردم.
اره شده همه چی داش خوب پیش میرف دقیقا روزیکه دکتر باید وقت عمل میداد همسرم ازدنیارف تو امیدوارترین حالت ممکن!هیچی هم بهم نداد هیچی!
واسه من همچین اتفاقی افتاد. یهو بدون هیچ دلیلی رفت. بعدش زندگیم هزاربرابر بهتر شد. هزار برابرررررر. خودمو پیدا کردم
نباید کسی رو بیشترازخودت دوست داشته باشی. وگرنه همون میشه افت جونت
نمیدونم آدم بعضی وقتها میگه شاید حکمتی توش بوده شاید اینجوری بهتر بوده
ولی خب باز نمیتونه خودش قانع کنه
برا هممون از اینا پیش اومده ولی چاره ای نیس باید از اینم عبور کرد و رفت
تقریبا همه ما مردم ایران چنین تجربه ای نه یک بار بلکه چند بار توی زندگیمون داشتیم.خود من بعد از شش سال که از ازدواجم میگذشتدیدم وقتشه بچه دار بشیم همه چی اوکی بود و همسرم توی نامزدی بدیهایی کرد اما بعدش که عروسی کردیم خیلی خوب بود،گفتم با امدن بچه خوشبختیمون تکمیل میشه.اما دخترم هنوز یکسالش نشده بود مچ شوهر هرزمو با منشی هرزه تر از خودش گرفتم.دنیام سیاه شد و همه چی پوچ
اره سال ۹۶ بعد از چندین سال همه چیزمون اوکی شده بود همه چی... و دیگ داشتیم دنبال خونه میگشتیم که بخریم همین افتاد تو زبونا و دقیقا یادمه شده بودیم ورد زبون فامیل از زرنگی شوهرم ک دو شغل موفق داشت و هم فکری هایی ک خودم باهاش میکردم داشتیم واقعا به موقعیت های خوب می‌رسیدیم تا یهو همه چی خراب شد دقیقا ازهمون تایم که فهمیدن داریم خونه میخریم🙁
تا مدتها پیگیرش بودم همیشه تو واتساپ آنلاین میشد من میمردم زنده میشدم مخصوصا وقتی آنلایناش طولانی بود و من مثل مرده متحرک بودم انقد غصه خوردم و شکسته شدم بعد دو سال دیگه پیگیریش نکردم تا چند وقت پیش دیدم نه هنوز مجرده گویا وسواس فکری داره
کاش میتونستم بفهمم اون چیزی ک صلاحم نبوده چیه...بخدا ندونستنش داره منو میکشه...همش حسرت دارم.همش میگم اگه اینجورنمیشد الان نامزدبودیم..الان عید باهم بودیم...ب خدا قلبم از جاش کنده میشه توی اوج خراب شد همه چیم
یه چی دیگه خونه زندگی فروختیم و کاهامونو واسه مهاجرت کردیم تا وقت سفارت شد کرونا اومد و همه جا تعطیل شد و پولخامون به فنا رفت
