خوبه لبخند به لبت اومد
اسی پشت این حرفم برامن یه لبخند تلخ اما خوشحال شدم اگه این حرفم لبخند به لبت اورد ۲۴ سالگیم به بعد وقتی ازدواج کردم درگیری دردی شدم که فقط اونایی درکت میکننه که درگیرشن الان تموم التماسم فقط از خدا این خدا شفای بیماری لاعلاج رو بده دختر ۵ سالم بی مادر نشه میدونی دختر از مادر یتیم میشه مادر همیشه اگه پدر هم نباشه سر بچش اما مادر چی اسی
تو خونه پدرو همیشه شاد خوشحال بودم اما بعد ازدواج شوهرم خوبه اما سلامتیم عمرم دست خداست
واسه همین گفتم خونه پدری بهتر از شوهر
عزیزدلممممم فکر کردم ازسرخنده و شوخیای همیشگی ک میگن خونه بابا خوبه نه خونه شوهر،گفتی و خندم گرفت...
بمیرم برای دردات
ان شااالله خدا سلامتیت رو بهت بده برات دعا میکنم از ته دلم که حالت خوبه خوب بشه تا همیشه بالای سر دختر گلت بمونی و موفقیات و عروس شدنشو ببینی و کِیف کنی💖🦋🫂
نه
نه یه آدمی همیشه میومد حرف درست حیزد و میرفت نه فقد به من به کل اعضای خانواده بعد بهش گفتیم نیا این حرفارو بزن اومد یمی خوابند زیر گوش شوهر گفت که زیاد زرت پرت نکن بعد دخترمو بغل کرد گفت عمو جون بابات کثخلی چیزیه شوهرمم دست دخترمو گرفت رفتن بعد شوهرم میگفت چرا زد تو گوشم چیزی نگفتی منم از خونه رفتم بیرون رفتم روستامون بعد مامان بابام هم تو شهرن نمیدونن قضیه چیه بهشون نگفتم گفتم شاید یه بحثی ساده باشه ولی چون اون که زد تو گوش شوهرم از فامیلای ماست میگه تا نیومده زنگ بزنه معذرت خواهی کنه نمیام اون دیونه هم میگه شوهرت مقصره که میگه بهم در باره چی حرف بزنم یا نزنم الان منم دارم از رپستا کم کم فکر میکنم به مامان بابام بگم برم تهران پیششون
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
50 ثانیه پیش
50 ثانیه پیش
51 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز