ن فقط دستمه.
تمام برادرا شوهرام سند زدن بنام خانمشون، اصلا مهریه حساب نکردن.
همینجوری دادن.
ب شوهرم گفتم توام بهم بده. من زخمت کشیدم خونه مادرت کلفتی کردم ۱۰ سال منو منتظر گذاشتین .
۱۰ سال کلفتی توخانکاوت، ۴ میلیارد دارایی برات ریختم بدون اینکه بهم پول بدی.
.خونتو همینجوری هم بدی بدهکاریت حساب میشه.
نترس.
گفت زرنگی .
گفتم خب باشه مهریه حساب کن، گفت ن میخوای منو بندازی بیرون.
گفتم بنظرت من همچین آدمی ام؟هرچی داشتم ریختم برات. همه جور براتون کلفتی کردم حرف شنیدم جیک نزدم، مجبور نبودم کار کنم و حرف بشنوم و مفتی داختیارتون باشم.
گفت نه هیچی بهت نمیدم هه.
گفتم پس ب خانوادت بگو برن تو خونه خودشون، مگه اونا ارث کم دارن؟؟.
ارث تورو خالی کنن.
یا اگه نمیکنن ما بریم تو خونه ارثیه اونا، .
میگ ن اونا دادن اجاره پول میگیرن.
گفتم بمنچه.
ماهم میخوایم بدیم اجاره بگو تخلیه کنن. میگ ن بزار زندگی کنن.
گفتم یعنی چی؟؟ ما سک دو بزنیم واسه خونه اجاره کردن و خرج خودمون، اونا راحت زندگی کنن؟ .
گفت آره اونا همخونم هستن.
حتی اون روز نیومد واسه امصا بزنه ک بستری بشم.گفتم چرا میگ برادرم همخونمه
گفتم منم زنتم شریک زندگیتم.میگ همخونم نیستی.
منو با این حال رها کرد