من ۲۲ سالمه امسال وارد دانشگاه شدم بخاطر یه سری مشگلات و کم عقلیم دیر دانشگاه رفتم
من اصلا شبیه دخترای دانشگاه ن اهل رفاقت باپسر و نه اهل دوست بازی و اینا نیستم از پسرای دانشگاهم ک با چند تا دختر دوست بودن خیلی بدم میومد
ولی با یکی آشنا شدم یکی دقیقا شبیه خودم طرز تفکر خودم خییلی مهربون و اقا و هیچ رفیق دختریم نداشت و اونم دقیقا دنبال یکی مثل من بود همیشه میگفت و بهم و افتخار میکرد بعدش من یبار بهش گفتم من آدمیم ک غرور برام خیلی مهمه اون آقا از فرداش عوض شد گفت میترسم اذیتت کنم و فلان باهاش حرف زدم گفتم حتما دلت برای یکی دیگ رفته ولس گفت من ادم بی احساسیم تو دختر احساسی هستی میترسم اذیتت کنم و اینطوری شد ک با ی دعوا تموم شد رابطمون دوماه تو اینستا همو فالو داشتیم ولی هفته پسش منو آن فالو و ریمو کزد تو بیو تلگرامش گذاشت برنده ها تنهان اون فقط فکرش پیش این بود ک مال و اموالشو زیاد کنه و پیشرفت کنه
من خودم بعد از یه مدت دیدم خنثی شد دلم براش خیلی تنگ شده با هر پسزی میخوام ۱ دقیقه حرف بزنم هیچکس اون حسی ک اون بهم داد و نمیده و اون خیلی پاک بود احساس میکنم هیچکی مثلش نمیشه کاش خدا یبار دیگ اونو بهم برگردونه بنطرتون ممکنه خیلیم غد و مغرور بود😔❤️🩹