من ازدواج کردم هنوز از بابام حساب میبرم
سی سالمه
ولی خب چندتا مثال بزنم
امروز رفتیم خونه خاله بابام، دیدم همه نوه ها با دوست پسر اشون اومده بودن، همه خالکوبی و...، این همه آزادی رو درک نمیکردم 🤣
بعد خودم اومدم خونه، قبل از ساعت هشت شب میخواستم برم خونه مامان بزرگم، بابام گفت تنها نرو 🤣🤣🤣🤣
من جرات نکردم چیزی به بابام بگم، گفتم چشم 🤣
دختر خاله خودم پارتنر رو میاره، باباش بگه این کیه راحت میگه به تو ربطی نداره
خواهر شوهرم یکی از آدم هایی هست که اصلا مامان باباش کاری به کارش ندارن، ینی حتی نمیدونن شغلش چیه؟ انقدر آن دوست پسراش رو تیغ میزنه، کاملا معلومه درآمدش از تیغ زدنه، منتهی مامان باباش هیچی نمیگن چون اگر بگن به ضررشون میشه، انقدر پول دیگه وارد زندگی دخترشون نمیشه برای همین سرشون رو میکنن زیر برف