اون روز ک رفتم خونه بابام
ن زنگ زد ن پیام داد، منم ساعت ۱۲ شب بود ب سرم زد برم خونه خودم، رفتم در زدم درو بار کرد دوباره یکم بحثمون شد میگف من اخلاقم همینه از این ب بعد دیگ کارتامو خونه نمیزارم تو کارامم حق نداری دخالت بکنی پول خودمه ب تو ربطی نداره..
منم رفتم تو اتاق خوابیدم امروز صبح داشت میرفت خرید کنه وسایل برا خونه بخره ب من گف میای گفتم ن
وسیله هارو ک گرفت اورد گدآشت خونه منم رفتم مرتب کردم بعد پیام داد گف گشنمه ناهار یچی درست کن بخورم منم گفتم ماهی سرخ کنم برات؟ هیچ پیامی نداد منم چیزی درست نکردم خودش اومد خونه تخم مرغ خورد.
اسی نمیدونم کارت درست بودیانه ولی ازحالاپوستت بایدکلفت بشه چون قرارشوهرت کارای کنه ک بابه میلت نباشه ینی ازقصدجلوت پول بزن حساب کسی یامدادم بگه چقدپول دادک حرص خوردن توروببینه کم نیارتوخلوتت گریه کن دلتوبسپاربخدااجی نمیدونم چی بگم ولی میدونم بایدپوستت کلفت ترازاین حرفاباشه🫂
خلاصه امشب رف حموم دوش گرف من تعجب کردم اخه امروز روزشو نگرف و شب هم رف دوش گرف اونم در حد ۱۰ دیقه فک کردم غسل کرده حس کردم خیانت کرده بهم
بهش پی دادم گفتم برجی رفتی غسل کردی و چرا امروز روزتو نگرفتی و تنها چیزی ک میتونم بت بگم اینکه تف ب ادم خیانتکار.
بعد نفسم بالا نمیومد حالم خیلی بد شده بود جوری ک میگفتم درشم برم کسی نتونه پیدام کنه با حداقل برم خودمو بندازم جلو ماشین
داشتم میمردم ها واقعا حالم بد بود رفتم تو حیاط نشستم ک شوهر همسایه گف زشته برو خونه ما بشین
منم رفتم خونشون نیم ساعا نشستم حالم بهتر شد بعد شوهرم اومد زنگ خونشونوزد اومد دنبالم
گف این همه دنبالت گشتم رفتم فلان جا فلان جا... چرا نگفتی کجا میری
منم توضیح دادم
بعد مامانم اومدش ترسیده بودن ک من کجا رفتم مثلا
