دروغ نگم حال خوشی ندارم
گیج و سر در گمم
نمیتونم عاشق هیچ پسری باشم و ازشون حس بگیرم
شدم عین ی مرده متحرک
زندم با مردن هیچ فرقی نداره چون مثل ی روحم
از طرفی میگم کارام درست بود از طرفی میگم کارام غلطه
اختلال دو قطبی و مودی بودن دارم
حس بی ارزش بودن و ذلیل بودن دارم
اصلا اعتماد به نفس ندارم
به خودکشی زیاد فکر میکنم
بی حسم …