تو خدا به مهمون چطور بگم نیاید که ناراحت نشن

ببین اصلا نمی تونم 

یه کاربری دیگه دارم ،بیشتر از جزیات زندگیم توی اون میگم ،اگر بدونی از چه افسردگی دوهفته گذشتم ،فقط تاپیکای اون کاربریمو یه نگاه کنی 

به خاطر مریضیمم زیاد نتونستم به خونه برسم واقعا واقعا خیلی خیلی کثیف شده ،تا دوهفته پیش جواب آزمایشام اومد ،که چیزی نبود ، منم دیگه خونه رو گذاشتم برای خونه تکونی عید بیشتر میرم بیرون که روحیم خوب بشه ، کم کم دارم از اون حالت افسردگی توهم بیماری در میام،

ادمیم با وسواس فکری به خدا تا عمر دارم اگر بیان یادم نمیره باز حالم بده میشه 

چون اوناهام می‌دونم اگر کثیف باشه یا نتونم غذا رو خوب در بیارم پشتم حرف میزنن ،حالم بدتر میشه ،اگر اینجوری بشه 

یا شوهرم رو راضی کنم ببرمشون رستوران بگم دارم رنگ میزنم بیاید رستوران ،که فکر نکنن به خاطر خسیسی دارم میگم نیایین خونه م

یا از الان شروع کنم به تمیز کاری هر چی وسایل اضافه بریزم تو پلاستیک بزرگ برم بزارم انباری پایین 

فرش اتاق خوابه بیارم بندازم پذیرایی ،تو اتاقم رو فرشی بندازم 

شامم تعارف نکنم اصلا که بمونن ،البته با شناختی که دارم میمونن 

میدونم 

یا دل بزنم به دریا بگم نیایین که می‌دونم به خاطر همین حرفمم یه افسردگی دیگه میگیرم 

البته هر مورد حساب کنم فکر نکنم بریم رستوران جوجه وکباب بگیریم ،با تو خونه درست کنم ،فرقی کنه تو قیمت چون تو خونه باید میوه اینا هم بگیرم 

حالا نظرت چیه با شرایط روحیم کدوم بهتره 

ببین اصلا نمیتونم 

یه کاربری دیگه دارم بیشتر حزیات زندگیم توی اون می‌نویسم اگر بدونی از چه افسردگی دوهفته گذشتم ،فقط تاپیکای اون کاربریمو یه نگاه کنی 

به خاطر مریضیمم زیاد نتونستم به خونه برسم واقعا واقعا خیلی خیلی کثیف شده ،تا دوهفته پیش جواب آزمایشام اومد ،که چیزی نبود ، منم دیگه خونه رو گذاشتم برای خونه تکونی عید بیشتر میرم بیرون که روحیم خوب بشه ، کم کم دارم از اون حالت افسردگی توهم بیماری در میام،

ادمیم با وسواس فکری به خدا تا عمر دارم اگر بیان یادم نمیره باز حالم بده میشه 

چون اوناهام می‌دونم اگر کثیف باشه یا نتونم غذا رو خوب در بیارم پشتم حرف میزنن ،حالم بدتر میشه ،اگر اینجوری بشه 

یا شوهرم رو راضی کنم ببرمشون رستوران بگم دارم رنگ میزنم بیاید رستوران ،که فکر نکنن به خاطر خسیسی دارم میگم نیایین خونه م

یا از الان شروع کنم به تمیز کاری هر چی وسایل اضافه بریزم تو پلاستیک بزرگ برم بزارم انباری پایین 

فرش اتاق خوابه بیارم بندازم پذیرایی ،تو اتاقم رو فرشی بندازم 

شامم تعارف نکنم اصلا که بمونن ،البته با شناختی که دارم میمونن 

میدونم 

یا دل بزنم به دریا بگم نیایین که می‌دونم به خاطر همین حرفمم یه افسردگی دیگه میگیرم 

البته هر مورد حساب کنم فکر نکنم بریم رستوران جوجه وکباب بگیریم ،با تو خونه درست کنم ،فرقی کنه تو قیمت چون تو خونه باید میوه اینا هم بگیرم 

حالا نظرت چیه با شرایط روحیم کدوم بهتره 

نه عکس اینا که نمی‌گیرم 

ببینم شوهرم. و میتونم راضی کنم بهشون بگم بریم رستوران فرشامو جمع کردم از بعد از ظهرم رنگ کار میخواد بیاد 

خدا کنه شعورشون برسه بگن بعدش میایم 

واقعا هم من قصد داشتم تو بهمن خونه رو رنگ کنم 

شوع م رو راضی کنم هزینه رستوران خونه یکی میشه ،چون خونه باید میوه واینام بگیرم 

داییم که نمی‌خواد بیاد .دختراش که سه تا هستن مجردی میان با بچه هاشون ،کلا آدمای خوش گذرونی هستن همه جا میرن،من یه ماه پیش خونشون بودن سریع میخوان پاشن بیان 

بعد هم مطمیم شام میمونن چون انقدر پر حرف اینا هستن به یکی دوساعت راضی نمیشن ازینایی که قلیون میزارن تا صبحم میشینن 

بزار به شوهرم بگم ببینم راضی میشه ،دستمونم خیلی خالیه 

بیان خونه هم همون هزینه میشه فرقی نداره 

چون تو خونه میوه هزار تا ویز دیگه هم میخوان 

میفهمن دروغ گفتم 

می‌خوام پیام بدم بگم دارم رنگ میکنم ،دژرپز خوایم نبود بگم 

یا شوهرم رو راضی کنم بگم ببرمشون رستوران ،بگم بیاین بریم رستوران دارم رنگ میکنم خودشون شعورشون برسه بگن برای بعد 

از استرس می‌خوام سرمو بزنم به دیوار 

شوهرم میخواد دوساعت غر بزنه که خونه رو تمیز نگه دار اینجوری نشه 

میفهمن دارم دروغ میگم ،نمیخوام رابطه باهاشون بهم بریزه بدونی از چه افسردگی دوهفته گذشتم ،فقط تاپیکای اون کاربریمو یه نگاه کنی 

به خاطر مریضیمم زیاد نتونستم به خونه برسم واقعا واقعا خیلی خیلی کثیف شده ،تا دوهفته پیش جواب آزمایشام اومد ،که چیزی نبود ، منم دیگه خونه رو گذاشتم برای خونه تکونی عید بیشتر میرم بیرون که روحیم خوب بشه ، کم کم دارم از اون حالت افسردگی توهم بیماری در میام،

ادمیم با وسواس فکری به خدا تا عمر دارم اگر بیان یادم نمیره باز حالم بده میشه 

چون اوناهام می‌دونم اگر کثیف باشه یا نتونم غذا رو خوب در بیارم پشتم حرف میزنن ،حالم بدتر میشه ،اگر اینجوری بشه 

یا شوهرم رو راضی کنم ببرمشون رستوران بگم دارم رنگ میزنم بیاید رستوران ،که فکر نکنن به خاطر خسیسی دارم میگم نیایین خونه م

یا از الان شروع کنم به تمیز کاری هر چی وسایل اضافه بریزم تو پلاستیک بزرگ برم بزارم انباری پایین 

فرش اتاق خوابه بیارم بندازم پذیرایی ،تو اتاقم رو فرشی بندازم 

شامم تعارف نکنم اصلا که بمونن ،البته با شناختی که دارم میمونن 

میدونم 

یا دل بزنم به دریا بگم نیایین که می‌دونم به خاطر همین حرفمم یه افسردگی دیگه میگیرم 

البته هر مورد حساب کنم فکر نکنم بریم رستوران جوجه وکباب بگیریم ،با تو خونه درست کنم ،فرقی کنه تو قیمت چون تو خونه باید میوه اینا هم بگیرم 

حالا نظرت چیه با شرایط روحیم کدوم بهتره 

عزیزم آخه دیروز زنگ زدن فک کنم خیابون اطراف خونه ما بودن ،خپاستن بیان منم گفتم نیستم ،فردا هستم خواستید بیاین ،

اصلا فک نمیکردم بگن می‌آییم ،البته پیام داده گفته می‌آییم فردا من هنوز جواب ندادم 

به نظرت این پیام بده 

سلام آزاده جان ،من الان پیامتو دیدم راستش من دیروز روم نشد بگم فرشامو دادم قالی شویی ودارم خونه رنگ میزنم ،

بیایید شب بریم رستوران اون هفته هم تولدم بود ،بر ای تولدم به آرزو و نسرینم بگو ببین چی میگن ،بریم رستوران دل انگیز شب 

خونم خیلی بهم ریخته بوی رنگ میده 

این پیام چطور بدم،میخوام یه پیامی باشه خودشون منصرف بشن 

مستقیم نکن میاین 

سلام آزاده جان ،من الان پیامتو دیدم راستش من دیروز روم نشد بگم فرشامو دادم قالی شویی ودارم خونه رنگ میزنم ،

بیایید شب بریم رستوران اون هفته هم تولدم بود ،برای تولدم به آرزو و نسرینم بگو ببین چی میگن ،بریم رستوران دل انگیز شب 

خونم خیلی بهم ریخته بوی رنگ میده 

ببین این پیام چطوره بدم ،میخوام یه پیام بدم خودشون منصرف بشن بیان ،ولی مستقیم نگم 

سلام آزاده جان ،من الان پیامتو دیدم راستش من دیروز روم نشد بگم فرشامو دادم قالی شویی ودارم خونه رنگ میزنم ،

بیایید شب بریم رستوران اون هفته هم تولدم بود ،برای تولدم به آرزو و نسرینم بگو ببین چی میگن ،بریم رستوران دل انگیز شب 

خونم خیلی بهم ریخته بوی رنگ میده 

ببین این پیام خوبه بهش بدم ،نمی خوام مستقیم بگم نیایین ،فقط خودشون بفهمم که نیان ،

سلام آزاده جان ،من الان پیامتو دیدم راستش من دیروز روم نشد بگم فرشامو دادم قالی شویی ودارم خونه رنگ میزنم ،

بیایید شب بریم رستوران اون هفته هم تولدم بود ،برای تولدم به آرزو و نسرینم بگو ببین چی میگن ،بریم رستوران دل انگیز شب 

خونم خیلی بهم ریخته بوی رنگ میده