قصد داشتم بچه دار بشیم ولی واقعا نمیخام .از طرفی هی میگم پسرم تنها نمونه تک فرزنده
وحشتناک گرونیه بیرون بری چیز خاصی هم نخری ۵۰۰ خرجته حداقل
من من
کلا نیوردم
من
به خاطر شرایط نبود
دلم نخواست و نیاوردم کلا
من بچه ام هپین امشبم گفت من ابجی داداش میخوام
من گیرم اخلاق بد همسره
من دوتا دارم خدا برام نگهشون داره اما اعصابم ضعیفتر شده ،شرایط اقتصادی که کلا داغون،نیار
از کجا معلوم همون یکی خرج سه تا بچه روی دستت نزاره؟نمیگم همین الان بچه بزا😁 ولی یکم به مدیریت خودتم بستگی داره
در مورد تامین اینده و حمایت تو زمان بزرگسالیشون از دو تا بچه تردید دارم.
تنهایی دیگه ربطی به خواهر و برادر نیس
زندگی ها عوض شده
چهارتا بچه هم داشته باشی اصلا تضمینی نیس توی یه شهر و کشور باشن
همین الان چند درصد عموها و عمه ها یا خاله ها و دایی های خودتون و اطرافیانتون توی زندگی مامان و باباتون اثر مثبت داشتن؟! این اثر انقدر پررنگه که به مشکلات فرزندپروری توی این گرو نی و الودگی و بی ثباتی و … بیارزه؟!
عزیزه گاهی ی خاطره مثبت تو همون بچگی با خواهر یا برادرت وقتی مرورش کنی تو بزرگسالی لذت ادامه زندگی بهت میده.امشب برادرم اومد خونم تخمه اوردم براش بعدشم کنارش میوه یهو یادم افتاد گفتم یادته مجرد بودیم میگفتی بعد ی مشت تخمه باید زودی میوه بخوری مزه دهنت عوض بشه جفتمون خندیدیم و برا دقایقی از این مشکلات دور شدیم خیلی خوبه خواهر برادر خیلی حتی اگر دیر ب دیر سراغ هم بیان از دوست بهتره خیلی خیلی
منم ترجیح دادم تک فرزند بمونم چون واقعا نه پولشو دارم نه اعصابشو
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز